مبانی نظری ها و پیشینه تحقیق ها

مبانی نظری ها و پیشینه تحقیق ها, پیشینه تحقیق, پیشینه پژوهش, فصل دوم پایان نامه,پاورپوینت,پایان نامه

مبانی نظری ها و پیشینه تحقیق ها

مبانی نظری ها و پیشینه تحقیق ها, پیشینه تحقیق, پیشینه پژوهش, فصل دوم پایان نامه,پاورپوینت,پایان نامه

بررسی هدف آفرینش

به یک معنا، پرسش از فلسفه و هدف حیات به هیچ وجه تازگی ندارد و از دورانهای قدیم در هر جامعه ای افراد فراوانی با اشکال گوناگون از موضوع مذبور پی‌جویی کرده اند و با عقاید و اعمالی که از آن دوران به یادگار مانده است، پاسخ قانع کننده ای درباره آن موضوع فراهم آورده اند
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 18 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
بررسی هدف آفرینش

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

«مقدمه»

به یک معنا، پرسش از فلسفه و هدف حیات به هیچ وجه تازگی ندارد و از دورانهای قدیم در هر جامعه ای افراد فراوانی با اشکال گوناگون از موضوع مذبور پی‌جویی کرده اند و با عقاید و اعمالی که از آن دوران به یادگار مانده است، پاسخ قانع کننده ای درباره آن موضوع فراهم آورده اند.

به طور کلی می توان گفت در گذرگاه تاریخ، هر فرد هوشیاری که در پهنه تلاقی خطوط ماده و حیات برای کمترین لحظات توانسته است «من» خود را از غوطه ور شدن در شادی و اندوه و کششهای ضروری حیات بالاتر بکشد و حیات را برای خود بر نهد، فوراً سوال از هدف و فلسفه زندگی برای او مطرح شده است.

بنا به ملاحظات فوق سوال از فلسفه و هدف حیات از نظر تاریخی مساوی با تاریخ هوشیاری آدمیان است.

پاسخهایی که در دورانهای قدیم، به سوال از هدف زندگی گفته می شد، متین و با شکوه بازگو می گشت، زیرا جهان هستی برای آنها عظمت و شکوه و جلالی داشت که آنان را واداربه احتیاط در بحث می نمود. در صورتی که در دورانهای اخیر به علت باز شدن برخی از رموز طبیعت و پیشرفتهای چشمگیر، به غلط چنین گمان رفته است که هستی دارای آن ابهت و عظمت نیست و لذا سوال مزبور با اینکه جدی است، سبکتر و بی اهمیت تر مطرح می گردد و متقابلاً پاسخهایی نیز که به آن داده می شود، عامیانه تر است.

نکته دوم که موجب افزایش و شیوع سوال مزبور شده است، دگرگون شدن چهره حیات به وسیله غوطه ور شدن در عربده های ناخود آگاه ماشین است که از اواخر قرن 18 به این طرف رو به گسترش گذاشته است. در نتیجه متفکر نماهایی که یا بیماری روانی شکنجه شان می داد و یا برای ارضای حس شهرت پرستی زمینه مناسبی برای خود می دیدند، به جای اینکه در جهت برداشتن سنگی که روی منبع حیات آدمیان افتاده است بکوشند، فریاد برآوردند که منبع آب ندارد و یا آب منبع تمام شده است، و پوچی حیات را نتیجه گرفتند.


«هدف چیست؟»

هدف عبارت است از آن حقیقت منظور که آگاهی و اشتیاق به دست آوردن آن، محرک انسان به سوی انجام دادن حرکات معینی است که آن حقیقت را قابل وصول می‌سازد. به طور کلی هر هدفی چهار جنبه داد:

1- جنبه درون ذاتی که مربوط به یکی از جهات ملایم با طبیعت انسانی است و مورد آگاهی و اشتیاق او قرار می گیرد.

2- جنبه برون ذاتی که وجود واقعی هدف است و وصول به آن، مطلوب آدمی است. کار و حرکات یک انسان هدف گیر در میان دو جنبه فوق صورت می گیرد، یعنی هر کار هدفدار از آگاهی و اشتیاق به هدف آغاز می شود و پس از انجام کارهای مربوط، در وصول به هدف واقعی که در برون از ذات انسانی وجود دارد، پایان می پذیرد.

3- هدف در همه موارد حقیقتی است خارج از موقعیت فعلی انسانی که شی مفروضی را برای خویشتن هدف قرار داده است.

4- دو جنبه جبری و اختیاری وصول به هدف:

الف- هدف منظور در خارج از موقعیت فعلی انسانی از یک جهت در مجرای قوانین طبیعی یا اعمال دیگر انسانها قرار گرفته که خارج از اختیار آدمی است.

ب- به دست آوردن همان هدف در موقع معین.

پس هر هدفی جنبه جبری دارد و جنبه اختیاری. باید در نظر داشت که قرار گرفتن یک شی به عنوان هدف برای انسان، از جنبه اختیاری انسان است نه از جنبه جبری او.

«زندگی چیست؟»

برای توضیح معنای زندگی عینکهای مختلفی لازم اند تا بتوان به کمک آن ها این پدیده بدیهی‌تر از همه چیز و تاریکتر از همه پدیده ها را دید. ممکن است گفته شود که این پدیده بدیهی را برای چه مورد کاوش قرار داده اید؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که چون بحث ما هدف زندگی است، شناخت هدف زندگی به بررسی اجمالی خود زندگی نیازمند است. بدون این بررسی، زندگی ارزش ادامه دادن را ندارد، چنانکه سقراط گفته است: «زندگی بررسی نشده ارزش زیستن ندارد».

برای موضوع سوال ما یعنی فلسفه و هدف زندگی، همان جنبه بدیهی حیات کفایت می کند که عبارت است از اینکه انسان پدیده ای را دارا می باشد که بوسیله آن حرکت می کند، احساس دارد، لذت می برد، درد می کشد، عضوی از اجتماع می شود و...

کیفیت سوال از هدف و انگیزه آن با چگونگی تفسیر زندگی رابطه مستقیم دارد.

تحقیق و تصفیه هر سوال مانند پاک کردن گرد و غبار از روی جواب آن سوال است.

سوالی که برای یک فرد یا جامعه مطرح می شود به منزله علامت «ایست» است که در موقع گم شدن راه به سوی مقاصد، در مقابل دیدگان آدمی نمودار می گردد: سطحی بودن و عمیق بودن یک سوال رابطه مستقیم با موقعیت مخصوص سوال کننده دارد.

برای یافتن پاسخ یک پرسش، تحقیق و تصفیه منطقی لازم است تا نقطه واقعی «ایست» که سوال کننده را متوقف ساخته است، آشکار گردد.


«انواع انگیزه‌های پرسش از هدف زندگی:»

برای پرسش از هدف زندگی، انگیزه های مختلفی وجود دارد که اساسی ترین آنها را می توان در 4 نوع مهم مورد بررسی قرار داد:

نوع یکم: زمینه منفی حیات

نوع دوم: زمینه مثبت حیات

نوع سوم: زمینه های عارضی و ثانوی حیات

نوع چهارم: زمینه بی‌طرف و احساس لزوم نظاره‌کلی برحیات وجستجوی هدف آن

تمام انواع چهارگانه در یک پدیده مشترک می باشند و آن این است که در هر حال جستجو درباره ماهیت حیات و درک هدف آن نیازمند بیرون آمدن از جویبار حیات و نظاره به آن است.

بطور کلی، سوال از فلسفه و هدف زندگی برای دو گروه مطرح نخواهد شد:

گروه اول: آنان که قدرت تجرید حیات از خویشتن را ندارند و نمی توانند آن پدیده را برای خود مطرح کنند و جواب آن را بجویند.

گروه دوم: اشخاص رشد یافته ای که حیات را به عنوان جزئی از مجموع هستی که در یک آهنگ کلی شرکت کرده است تلقی می کنند و هر چیزی، ولو پست ترین پدیده از حیات، برای آنها جزئی از همان آهنگ است که هدف نامیده می شود، لذا دائماً یک نشاط روانی سراسر وجود آنان را فرا می گیرد.

«نوع یکم: زمینه منفی حیات»

زمینه یا انگیزه منفی پرسش مایوسانه از هدف زندگی، همانا توقف و رکود حیات از فعالیت و سازندگی است چون اساسی ترین عنصر حیات همان فعالیت است و به همین جهت است که هرچه سیستم ماشینی بر زندگانی انسانها بیشتر حاکمیت داشته باشد، بجز گردانندگان شئون زندگی ماشینی، همه افراد به طور رقت بارتری با این سوال مطرح می شوند که «هدف این زندگی چیست؟»

انگیزه منفی در همه افراد به طور یکنواخت تاثیر نمی گذارد. وضعیت گروههای انسانی در مقابل انگیزه منفی کاملاً مختلف می باشد. مثلاً:

1- گروهی هستند که توقف و رکود حیات خویش را از سازندگی و حرکت، پدیده مشخص می دانند که برای آنان بوجود آمده است و می پندارند به یک ضعف حیاتی دچار شده اند ولی دیگران هدف و طعم حیات را کاملاً می چشند. اینان از نظر اندیشه ودرک کاملاً در مرحله پایین قرار گرفته اند.

2- اشخاصی هستند که به وجود آمدن انگیزه رکود حیات را به طور کلی در تسلط ماشین و درهم و برهم شدن قوانین واجرای آنها می دانند و بر این مبنا به جای اینکه حیات و هدف آن را به طور صحیح مطرح کنند و موانع حرکت و سازندگی حیات را توضیح بدهند، فلسفه ای به نام «فلسفه پوچی» می سازند. اینان دیدگاه بسیار محدودی دارند که از متن حیات طبیعی و متلاشی شدن آن در موقع از دست دادن حرکت و سازندگی تجاوز نمی کند. اکثریت قریب به اتفاق نفوس انسانی، با مراتب مختلف، همین ضعف و ناتوانی را دارا هستند.

3- گروه دیگر در صدد بیان واقعی از دست دادن تحرک حیات و چاره جویی آن بر می آیند. اینان دیر یا زود راهی را که در پیش گرفته اند، به پایان خواهند رساند و بالاخره موفقیت نصیبشان خواهد شد، زیرا کوشش آنان درست موافق جریان قوانین هستی است.


«نوع دوم: زمینه مثبت حیات»

اگر جریان حیات انسانی همواره با موفقیت روبرو شود و نقاط گذرگاه او همگی مثبت بوده باشد، دیری نمی گذرد که خود طبیعت حیات به چنین انسانی فرمان ایست می دهد و می گوید این «خود» که در همه شرایط و مقتضیات خود را کامیاب و کامکار می بیند «خود» حقیقی نیست بلکه «خود» مجازی و تصنعی است که به عنوان «خود» حقیقی تظاهر می کند. او کسی است که درد و بدبختی های هم نوعانش را درک می کند با این احوال باز حیات خود را در تحرک مثبت در می یابد.

این گونه اشخاص نمی توانند حیات را آن چنانکه هست برای خود مطرح کنند و به جستجوی هدف آن بپردازند.


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

بررسی معنای عبادت خداوند

عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالی‏ترین نوع تذلّل و کرنش در برابر خداوند است در اهمیّت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریح) برای عبادت است خداوند می‏فرماید
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 89 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 72
بررسی معنای عبادت خداوند

فروشنده فایل

کد کاربری 8044


متن

عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالی‏ترین نوع تذلّل و کرنش در برابر خداوند است. در اهمیّت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریح) برای عبادت است. خداوند می‏فرماید:
»و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»
هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
«و لقد بعثنا فی کلّ امّة رسولاً أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
روشن است که خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد، «فانّ اللّه غنیٌّ عنکم» و سود عبادت، به خود پرستندگان بر می‏گردد، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلّم ندارد.
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وا می‏دارد (یا باید وادار کند) اموری است، از جمله:
1ـ عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می‏بیند، نا خود آگاه در برابر او احساس خضوع و فرو تنی می‏کند. آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم می‏کند.
2ـ احساس فقر و وابستگی
طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید، در برابرش خضوع می‏کند.
وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا می‏دارد. خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است. در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمی‏شد.
3ـ توجّه به نعمت‌ها
انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمت‏ها، زبان ستایش و بندگی دارد. یاد آوری نعمت‏های بیشمار خداوند، می‏تواند قوی‌ترین انگیزه برای توجه به خدا و عبادت او باشد. در مناجات‏های امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمت‏های خداوند، حتی قبل از تولّد انسان، به یاد آورده می‏شود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده می‏سازد آنگاه در خواست نیاز از او می‏کند. خداوند هم می‏فرماید:
»فلیعبدوا ربَّ هذا البیت، الّذی أطعمهم من جوعٍ و ءامنهم من خوفٍ»
مردم پروردگار این کعبه را بپرستند، او را که از گرسنگی سیر شان کرد و از ترس، ایمنشان نمود.
در آیه‏ای دیگر است که پروردگارتان را بندگی کنید، چون شما را آفرید.
4ـ فطرت
پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. این روح پرستش، که در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به «خدا پرستی» می‏رسد، و گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت‏ها کشیده می‏شود.
انبیاء برای ایجاد حسّ پرستش نیامده‏اند، بلکه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است.
علی ـ علیه السلام ـ می‏فرماید: «فبعث اللّه محمّدا بالحقّ لیخرج عباده من عبادة الأوثان الی عبادته» خداوند، محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت‌پرستی، به خدا پرستی دعوت کند.
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن، دعوت به توحید در عبادت می‏کند، نه اصل عبادت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاک می‌خورد و لذّت هم می‏برد!
اگر رهبری انبیاء نباشد، مسیر این میل فطری منحرف می‏شود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرستیده می‏شود. آنگونه که در نبود حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و غیبت چهل روزه‏اش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوساله‌ی طلایی سامری روی آوردند.
فلسفه عبادات
احکام و برنامه‏های عبادی اسلام، همه حکمت و فلسفه دارد:
اولاً: به دلیل صدها آیه و حدیث، که مردم را به تعقّل و تفکر فرا می‏خواند و هیچ مکتبی به اندازه اسلام به اندیشیدن دعوت نکرده است.
ثانیاً: یکی از انتقادهای شدید قرآن بر مشرکان و بت پرستان، تقلید کور کورانه و بی دلیل از نیاکان است.
ثالثاً: خود قرآن، بارها در کنار بیان احکام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره کرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حکمت‏ها پرداخته‏اند و دانشمندان اسلام، گاهی به تألیف کتاب هایی پیرامون این موضوع اقدام کرده‏اند.
به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز به روز پرده از اسرار احکام الهی و دستورهای دینی برداشته می‏شود و هر چه از عمر اسلام می‏گذرد، بر عظمت و جلوه‌ی آن افزوده می‏گردد.
با توجه به همه‌ی نکات فوق، یاد آور می‏شود که:
1ـ لازم نیست دلیل همه احکام را، همه مردم در همه زمان‏ها بدانند. گاهی دلیل برخی از آن‏ها الآن روشن نیست ولی گذشت زمان، آنرا روشن می‏سازد.
2ـ در فلسفه احکام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادّی آن‏ها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و... توجه کرد و از آثار روحی و معنوی آخرتی آن غافل بود.
3ـ کسی که خدا را حکیم و دستورهایش را بر اساس حکمت می‏داند، نباید بخاطر اینکه امروز دلیل حکمی را نمی‏داند از انجام آن تخلّف کند. مریض، اگر بگوید: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمی‏کنم، از درد خواهد مرد. البته باید دارو را مصرف کند و در صدد شناخت هم باشد.
4ـ در هر جا که از قرآن و حدیث، دلیل محکمی بر فلسفه حکمی نداریم، بهتر است ساکت باشیم و با یک سری توجیهات و حدسیّات دلیل تراشی نکنیم.
5ـ اگر از بعضی اسرار جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم که دلیل همه چیز را بدانیم.
6ـ از مدار عادی خارج نشویم و به دامن وسوسه‏ها نیفتیم، همچنانکه مردم در مراجعه به پزشک، خود را در اختیار او قرار می‏دهند یا برای تعمیر اتومبیل خود، مکانیک را سؤال پیچ نمی‏کنند (چون به آگاهی پزشک و مکانیک، اعتقاد و باور دارند) در مسائل دینی هم که به قانون خدا گردن می‏نهند، باید بپذیرند و عمل کنند. چرا که خداوند، هم مهربان‏تر است، هم داناتر و حکیم‏تر. هم آینده را می‏داند، و هم آثار ظاهری و باطنی و نهان و آشکار را.
7ـ اگر گوشه‏ای از اسرار حکم خدا را دانستیم، نباید خیال کنیم بر همه‌ی اسرار واقف گشته‏ایم. آنکه دست خود را در دریا فرو می‏برد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، به مردم بگوید: این همه‌ی آب دریاست، بلکه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به سر انگشت من رسیده است. آنکه فلسفه‌ی حکمی را بفهمد، نمی‏تواند خیال کند که آنچه فهمیده، تمام است و دیگر جز آن چیزی نیست. مگر با عقل و فکر محدود انسانی، می‏توان به عمق احکامی که از علم بی انتهای خدا سر چشمه گرفته، پی برد؟
8 ـ همان عقلی که ما را به فهمیدن فلسفه‌ی احکام دعوت می‏کند، همان می‏گوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهانِ با تقوا بپرس. این همان تعبّد در مقابل اولیاء دین است.
اینک، پس از این مقدّمات، نمونه هایی را از قرآن و حدیث نقل می‏کنیم که اشاره به فلسفه‎ی احکام دارد.
امّا قرآن:
درباره‌ی نماز می‏گوید: نماز، انسان را از فحشاء و منکر باز می‏دارد.
در جای دیگر می‏گوید: نماز را برای یاد و توجّه به من بپا دار.
و در جای دیگر: با یاد خدا، دل‏ها آرام می‏گیرد.
درباره روزه می‏گوید: روزه بر شما واجب شد، تا آنکه اهل تقوا شوید. چون بیشتر گناهان، از فوران غریزه‌ی غضب و شهوت است.
روزه، جلوی طغیان آنها را می‏گیرد و تقوا پدید می‏آورد. و به همین جهت، آمار جنایات و جرایم در ماه رمضان کاهش می‏یابد.
درباره‌ی حج می‏گوید: به زیارت حج بروند، تا منافعی فراوان بدست آورند. فوائد و آثار اجتماعی و سیاسی حج، چیزی نیست که جای شک و شبهه باشد.
درباره زکات می‏گوید: از مردم و اموالشان زکات بگیر، تا آنان را (از روح بخل و دنیا پرستی) پاک کنی.
درباره قمار و شراب می‏گوید: شیطان توسّط آن‏ها میان شما دشمنی و کینه برقرار می‏کند و شما را از یاد خدا دور می‏سازد.
و قصاص را، مایه حیات اجتماع می‏داند چرا که در جامعه، اگر جنایتکار، به کیفر نرسد، آن جامعه مرده و جنایت پرور و مظلوم کوب می‏شود و امنیّت (که حیات اجتماعی است) از میان می‏رود.
این‏ها نمونه هایی از آیات قرآن بود که به آثار و حکمت‏های احکام الهی اشاره داشت.
امّا حدیث:
از میان انبوه احادیث درباره‌ی این موضوع، تنها به چند جمله از یکی از سخنان امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در نهج البلاغه اشاره می‏کنیم:
»فرض اللّه الایمان تطهیرا من الشرک و الصلوةَ تنزیهاً عن الکِبر و الزکوة تسبیباً للرّزق...»
خداوند، ایمان را برای پاکسازی از شرک، واجب ساخت و نماز را برای پاک ساختن از تکبر، و زکات را بعنوان سبب سازی برای رزق و روزی و...
ایمان به خدا، انسان را از افکار شرک آلود و عشق‏های پوچ و تکیه‌گاه‌های ناتوان نجات می‏بخشد.
نماز، که توجه به سرچشمه‌ی همه‌ی بزرگی‏ها و استمداد از کانون قدرت و عظمت است، کبر را از انسان می‏زداید.
زکات، مهره‏های از کار افتاده‌ی جامعه را به کار می‏اندازد و محرومان و ورشکستگان را به نوا و قدرت می‏رساند و مهر و عطوفت نسبت به مردم را در دل‏ها زنده می‏سازد و محبّت مال و دنیا، از دل زکات دهنده بیرون می‏رود.

نــماز مسـافــر

مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شکسته بجا آورد، یعنى دو رکعت بخواند:

شرط اول: آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد و فرسخ شرعى تقریباً پنج کیلومتر و نیم است.

مسأله 1281 ـ کسى که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، اگر در یک شب و یک روز یا به فاصله کمتر از ده روز برود و برگردد مثلاً اگر روز برود و همان روز یا شب آن برگردد، چنانچه رفتن او کمتر از چهار فرسخ نباشد و همچنین برگشتن او، باید نماز را شکسته بخواند. ولى اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد یا به عکس اظهر آنست که باید تمام بخواند اگر چه در هر دو صورت ترک احتیاط به جمع بین شکسته و تمام سزاوار نیست.

مسأله 1282 ـ اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد، ولى روزى که مى رود، همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگر برنگردد مثلاً امروز برود و فردا و یا بعد از چند روز برگردد، نماز را شکسته بخواند و روزه را هم نگیرد، بلکه قضاى آنرا بجا آورد.

مسأله 1283 ـ اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ کمتر باشد، یا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخواند. و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است یا نه در صورتى که تحقیق کردن برایش مشقت دارد، باید نمازش را تمام بخواند و اگر مشقت ندارد، بنابر احتیاط واجب باید تحقیق کند که اگر دو عادل بگویند، یا بین مردم معروف باشد به طورى که سبب اطمینان شود که سفر او هشت فرسخ است، نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1284 ـ اگر یک عادل خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند، و روزه بگیرد و قضاى آنرا هم بجا آورد.

مسأله 1285 ـ کسى که یقین دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده، باید آنرا چهار رکعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نماید.

مسأله 1286 ـ کسى که یقین دارد از جاى خود تا جائى که قصد رفتن به آنجا را دارد هشت فرسخ نیست، یا شک دارد که هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که هشت فرسخ بوده، اگر چه کمى از راه باقى باشد، باید نماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شکسته بجا آورد.

مسأله 1287 ـ اگر بین دو محلى که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1288 ـ اگر محلى دو راه داشته باشد، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهى که هشت فرسخ است به آنجا برود، باید نماز را شکسته بخواند، و اگر از راهى که هشت فرسخ نیست برود، باید تمام بخواند.

مسأله 1289 ـ اگر شهر دیوار دارد، باید ابتداى هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب کند، و اگر دیوار ندارد، باید از خانه هاى آخر شهر حساب نماید.

شرط دوم ـ آنکه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جائى که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آنجا قصد کند جائى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن یا روز دیگر به وطنش یا به جائى که مى خواهد ده روز بماند برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1290 ـ کسى که نمى داند سفرش چند فرسخ است، مثلاًبراى پیدا کردن گمشده اى مسافرت مى کند و نمى داند که چه مقدار باید برود تا آنرا پیدا کند، باید نماز را تمام بخواند. ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش یا جائى که مى خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید نماز را شکسته بخواند. و نیز اگر در بین رفتن قصد کند که چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگر برگردد، چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1291 ـ مسافر در صورتى باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس کسى که از شهر بیرون مى رود و مثلاً قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا مى کند، باید نماز را شکسته بخواند و اگر اطمینان ندارد، باید تمام بخواند.

مسأله 1292 ـ کسى که قصد هشت فرسخ دارد، اگر چه در هر روز مقدار کمى راه برود وقتى به جائى برسد که دیوار شهر را نبیند و اذان آنرا نشنود، باید نماز را شکسته بخواند. ولى اگر در هر روز مقدار خیلى کمى راه برود که نگویند مسافر است، باید نمازش را تمام بخواند و احتیاط مستحب آنست که هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1293 ـ کسى که در سفر به اختیار دیگرى است، مانند نوکرى که با آقاى خود مسافرت مى کند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند و اگر نداند بنابر احتیاط واجب باید از او بپرسد، که اگر سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شکسته بجا آورد.

مسأله 1294 ـ کسى که در سفر به اختیار دیگرى است، اگر بداند یا گمان داشته باشد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1295 ـ کسى که در سفر به اختیار دیگریست، اگر شک دارد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود یا نه، باید نماز را تمام بخواند. ولى اگر شک او از اینجهت است که احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پیش آید، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد، باید نماز را شکسته بخواند.

شرط سوم ـ آنکه در بین راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، یا مردد شود، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1296 ـ اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد که همانجا بماند یا بعد از ده روز برگردد یا در برگشتن و ماندن مردد باشد، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1297 ـ اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که همان روز یا شب آن برگردد، باید نماز را شکسته بخواند بلکه اگر بعد از چند روز هم برگردد باید شکسته بخواند.

مسأله 1298 ـ اگر براى رفتن به محلى حرکت کند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى دیگرى برود، چنانچه از محل اولى که حرکت کرده تا جائى که مى خواهد برود، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1299 ـ اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد، مردد شود که بقیه راه را برود یا نه، و در موقعى که مردد است راه نرود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1300 ـ اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد، مردد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعى که مردد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد که هشت فرسخ دیگر برود، یا چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگر برگردد تا آخر مسافرت باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1301 ـ اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد، مردد شود که بقیه راه را برود یا نه، و در موقعى که مردد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، چنانچه باقیمانده سفر او کمتر از هشت فرسخ باشد و نخواهد همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگربرگردد باید نماز را تمام بخواند. ولى اگر راهى که پیش از مردد شدن و راهى که بعد از آن مى رود، روى هم هشت فرسخ باشد، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.

شرط چهارم ـ آنکه نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیشتر در جائى بماند، پس کسى که مى خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلى بماند، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1302 ـ کسى که نمى داند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد یا نه، یا ده روز در محلى مى ماند یا نه، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1303 ـ کسى که مى خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلى بماند، و نیز کسى که مردد است که از وطنش بگذرد یا ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم باید نماز را تمام بخواند ولى اگر باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز یا شب آن یا بعد از چند روز دیگر برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.

شرط پنجم ـ آنکه براى کار حرام سفر نکند و اگر براى کار حرامى مانند دزدى سفر کند، باید نماز را تمام بخواند، و همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آنکه براى او ضرر داشته باشد، یا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهى پدر و مادر و اذیت شدن آنها سفرى بروند که بر آنان واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، باید نماز را شکسته بخوانند.

مسأله 1304 ـ سفرى که اسباب اذیت پدر و مادر باشد حرام است، و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.

مسأله 1305 ـ کسى که سفر او حرام نیست و براى کار حرام هم سفر نمى کند، اگر چه در سفر، معصیتى انجام دهد، مثلاً غیبت کند یا شراب بخورد، باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1306 ـ اگر مخصوصاً براى آنکه کار واجبى را ترک کند، مسافرت نماید نمازش تمام است. پس کسى که بدهکار است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و مخصوصاً براى فرار از دادن قرض مسافرت نماید، باید نماز را تمام بخواند ولى اگر مخصوصاً براى ترک واجب مسافرت نکند، باید نماز را شکسته بخواند و احتیاط مستحب آنست که هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1307 ـ اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حیوان سوارى یا مرکب دیگرى که سوار است غصبى باشد، یا در زمین غصبى مسافرت کند، بنا بر احتیاط واجب باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1308 ـ کسى که با ظالم مسافرت مى کند اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد یا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.

مسأله 1309 ـ اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت کند، حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1310 ـ اگر براى لهو و خوش گذرانى به شکار رود، نمازش تمام است و چنانچه براى تهیه معاش به شکار رود نمازش شکسته است و همچنین اگر براى کسب و زیاد کردن مال برود، ولى احتیاط مستحب آنست که نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند، ولى باید روزه نگیرد.

مسأله 1311 ـ کسى که براى معصیت سفر کرده، موقعى که از سفر برمى گردد اگر توبه کرده و برگشتن او هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند. و همچنین اگر توبه نکرده، باید شکسته بخواند، اگر چه احتیاط مستحب آنست که در این صورت هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1312 ـ کسى که سفر او سفر معصیت است، اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد، چنانچه باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و همان روز یا شب آن یا چند روز دیگر برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1313 ـ کسى که براى معصیت سفر نکرده، اگر در بین راه قصد کند که بقیه راه براى معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند، ولى نمازهائى را که شکسته خوانده صحیح است.

شرط ششم ـ آنکه از صحرا نشینهائى نباشد که در بیابانها گردش مى کنند و هر جا آب و خوراک براى خود و حشمشان پیدا کنند، مى مانند و بعد از چندى به جاى دیگر مى روند، و صحرا نشینها در این مسافرتها باید نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1314 ـ اگر یکى از صحرا نشینها براى پیدا کردن منزل و چراگاه حیواناتشان سفر کند چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، احتیاط واجب آنست که هم شکسته و هم تمام بخواند اگر لوازم زندگى با او نباشد والا بنابر اقوى باید تمام بخواند.

مسأله 1315 ـ اگر صحرا نشین براى زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند.

شرط هفتم ـ آنکه شغل او مسافرت نباشدبنا بر این شتر دارو راننده و چوبدار و کشتیبان و مانند اینها، اگر چه براى بردن اثاثیه منزل خود مسافرت کنند، در غیر سفر اول باید نماز را تمام بخوانند. ولى در سفر اول اگر چه طول بکشد، نمازشان شکسته است.

مسأله 1316 ـ کسى که شغلش مسافرت است اگر براى کار دیگرى مثلاً براى زیارت یا حج مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند ولى اگر مثلاً شوفر، اتومبیل خود را براى زیارت کرایه بدهد و در ضمن، خودش هم زیارت کند، باید نماز را تمام بخواند.

مسأله 1317 ـ حمله دار یعنى کسى که براى رساندن حاجیها به مکه مسافرت مى کند، چنانچه شغلش مسافرت باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد، باید شکسته بخواند.

مسأله 1318 ـ کسى که شغل او حمله داریست و حاجیها را از راه دور به مکه مى برد چنانچه تمام سال یا بیشتر سال را در راه باشد، باید نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1319 ـ کسى که در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل شوفرى که فقط در تابستان یا زمستان اتومبیل خود را کرایه مى دهد، باید در سفر نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آنست که هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1320 ـ راننده و دوره گردى که در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى کند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخى برود، باید نماز را شکسته بخواند. ولى اگر مردم بگویند شغل او مسافرت است، در صورتى که سفر هشت فرسخى برود، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.

مسأله 1321 ـ کسى که شغلش مسافرت است اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه بدون قصد بماند باید در سفر اولى که بعد از ده روز مى رود نماز را شکسته بخواند ولکن در غیر چاروادار(مُکارى) احوط وجوبى جمع است.

مسأله 1322 ـ کسى که شغلش مسافرت است، اگر در غیر وطن خود ده روز بماند، چنانچه از اول قصد ماندن ده روز را داشته، در سفر اولى که بعد از ده روز مى رود، باید نماز را شکسته بخواند ولکن در غیر چار وادار(مُکارى) احوط وجوبى جمع است. و اگر از اول قصد ماندن ده روز را نداشته، باید در سفر اول تمام بخواند. و احتیاط مستحب آنست که هم شکسته و هم تمام بخواند


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

بررسی مرحله ‏بندى تبلیغ وبهره‏ بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها

مهم‏ترین شیوه در این محور، تعیین زمان دقیق فعالیت‏هاى تبلیغى بر اساس محاسبه شرایط و امکانات موجود است پیامبر(ص) با الهام از آیات الهى، تبلیغ بى وقفه دین را باترتیب زمانى منطقى آغاز نمود و استمرار بخشید در مورد مراحل اصلى دعوت پیامبر، میان سیره‏نویسان اندکى اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهى مثل طبرى و ابن هشام همان دومرحله مشهور دعوت نهانى و آشکار مکه را
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 52 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42
بررسی مرحله ‏بندى تبلیغ وبهره‏ بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
عنوان صفحه

بخش اول : مرحله‏بندى تبلیغ وبهره‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها..............................................3

فصل اول: زمان‏بندى مراحل مختلف دعوت....................................................................................4

1.دعوت مخفى و انفرادى. ............................................................................................................4

2. مرحله انذار عشیره با نزول آیه أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ. .................................................................5

3. مرحله دعوت آشکار و همگانى....................................................................................................5

فصل دوم: شروع دعوت از خانواده و نزدیکان.................................................................................6

فصل سوم: گسترش دعوت بر اساس شرایط......................................................................................7

فصل چهارم: بر پا نمودن پایگاه‏هاى تبلیغى.....................................................................................9

فصل پنجم: هجرت.......................................................................................................................10

فصل ششم: اخذ بیعت از یاران.......................................................................................................11

بخش دوم : مدارا و نرمش در برخورد و معاشرت.........................................................................13

فصل اول:پاسخ آرام به شبهه‏ها و تهمت‏ها.....................................................................................14

فصل دوم: مرونت و آسان‏گیرى در مسایل شخصى.......................................................................15

فصل سوم:ارتباط صمیمى با همگان.............................................................................................17

فصل چهارم: تحمل ایذاى مشرکان و حتى مسلمانان....................................................................19

بخش سوم: ابراز محبت و جلب اعتماد.................................................................................21

فصل اول: اعطاى بخشش و هدیه به افراد و قبایل...................................................................22

فصل دوم: خوش‏بینى به مؤمنان.............................................................................................22

فصل سوم: عفو و گذشت زاید الوصف..................................................................................23

فصل چهارم: مشورت با مؤمنان.............................................................................................25

فصل پنجم: ترویج فرهنگ اخوت.........................................................................................27

فصل ششم: مواسات و کمک به هر نحو ممکن.......................................................................28

بخش چهارم: هماهنگى با مخاطبان در معیشت...................................................................29

فصل اول: ساده زیستى......................................................................................................30

فصل دوم: پرهیز از تکلّف و تشریفات..................................................................................30

بخش پنجم: ادب و احترام وافر دربرابر مردم...................................................................32

فصل اول: احترام به کودکان............................................................................................33

فصل اول: احترام به همه اقشار و طبقات............................................................................34

پی نوشت ها....................................................................................................................35

منابع وماخذ.....................................................................................................................41

بخش اول

مرحله‏بندى تبلیغ وبهره‏بردارى از فرصت‏ها و موقعیت‏ها

زمان‏بندى مراحل مختلف دعوت

مهم‏ترین شیوه در این محور، تعیین زمان دقیق فعالیت‏هاى تبلیغى بر اساس محاسبه شرایط و امکانات موجود است. پیامبر(ص) با الهام از آیات الهى، تبلیغ بى وقفه دین را باترتیب زمانى منطقى آغاز نمود و استمرار بخشید. در مورد مراحل اصلى دعوت پیامبر، میان سیره‏نویسان اندکى اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهى مثل طبرى و ابن هشام همان دومرحله مشهور دعوت نهانى و آشکار مکه را مطرح مى‏کنند و گروهى نظیر یعقوبى به سه‏مرحله معتقدند؛ یعنى مرحله انذار خویشاوندان را پیش از دعوت علنى، مرحله‏اى جدا دانسته‏اند(1)، که با توجه به نزول دو آیه جداگانه در باب دعوت عشیره و دعوت همگانى و اقدام مجزاى رسول‏خدا(ص) براى هر یک، نظریه دوم صحیح‏تر به نظر مى‏رسد. بنابراین مراحل اصلى دعوت پیامبر به‏ویژه در مکه عبارتند از:

1.دعوت مخفى و انفرادى:

فراخواندن یکایک افراد مستعد و اسلام آوردن عده‏اى از اصحاب، پس از نزول آیه <قم فانذر» که بنا به روایتى که در طبقات ابن سعد ذکرشده، این دعوت سه سال طول کشیده است.(2) از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود:پس از نزول وحى، رسول‏خدا(ص) سیزده سال در مکه بماند که سه سال آن با دعوت محتاطانه و پنهانى گذشت و او آشکارا تبلیغ نمى‏کرد تا آن که خداوند فرمان علنى دعوت را فرمود پس پیامبر دعوت خود آشکارا ادامه داد.(3)نیز به روایت طبرى، حضرت رسول از ابتداى نبوت تا سه سال به طور نهانى دعوت مى‏کرده است، تا آن که مأمور به اظهار دعوت شد و آیه <فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ المُشْرِکِینَ»(4) و آیه <وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ»(5) فرود آمدند.(6) درباره فلسفه این شیوه تبلیغى، نویسنده فروغ ابدیت مى‏نویسد:

افراد پخته و عاقل و دانا، همواره در راه نیل به مقاصد خود از همین طریق وارد مى‏شدند و رهبر عالى قدر اسلام از همین اصل مسلم استفاده نمود و سه سال تمام، بدون شتابزدگى در تبلیغ آیین خود مى‏کوشید و هر کس را که از نظر فکر و استعداد، شایسته و آماده مى‏دید، کیش خود را به او عرضه مى‏داشت... در ظرف این سه سال ابداً دست به دعوت عمومى نزد و فقط با افراد، تماس‏هاى خصوصى برقرار مى‏کرد.(7)از جمله نتایج اتخاذ این شیوه این بود که <سران قریش، در این سه سال، کوچک‏ترین جسارتى به پیامبر نمى‏کردند و همواره ادب و احترام او را نگاه مى‏داشتند و او نیز ظرف این مدت از بتان و خدایان آنها آشکارا انتقاد نمى‏کرد.»(8)

2.مرحله انذار عشیره با نزول آیه أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ :

در این مرحله که میان مرحله دعوت مخفى آشکار واقع گردید و مدت آن کوتاه‏تر از دو مرحله دیگر بود، پیامبر(ص) سعى در تشکیل نخستین صف ایمانى و خط دفاعى در مقابل دشمنى‏هاى روزافزون مشرکان لجوج داشت. در این مرحله، پیامبر با یارى جستن از تعلقات قبیله‏اى خویشانش، سعى در جلب حمایت آنان نمود. هرچند اتخاذ این شیوه در باره خویشاوندان پیامبر توفیق کامل نیافت و تنها دو عضو از آنان به او گرویدند (خدیجه و على)، اما این از اهمیت این شیوه نمى‏کاهد، به‏ویژه این که در دعوت پیامبران دیگر نیز به کار رفته و موفقیت آمیز بوده است. به‏هرحال تلاشى براى تشکیل هسته مرکزى دعوت با حضور گروهى است که علاوه بر قرابت ایمانى، تعلق نسبى و خونى نیز با صاحب دعوت دارند.

3.مرحله دعوت آشکار و همگانى:

با نزول آیه <فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ المُشْرِکِینَ * إِنّا کَفَیْناکَ المُسْتَهْزِئِینَ»(9)، فرمان دعوت آشکار و تبلیغ علنى به پیامبر رسید و پیامبر و نو مسلمانان مرحله جدى‏ترى از دعوت را آغاز کردند که قهراً مستلزم درگیرى‏ها و موضعگیرى‏هاى خصمانه از سوى جامعه بت‏پرست مکه بود، اما آوازه اسلام و قدرت مسلمانان به حدى رسیده بود که بتوانند على رغم تهدیدها و شکنجه‏ها، نداى توحید را حداقل به گوش تمام اعضاى جامعه خود برسانند. <علامه جعفر مرتضى» در این باره مى‏نویسد:پس از آن که پیامبر(ص)، بستگان نزدیک خود را انذار کرد و پس از انتشار قضیه نبوت در مکه که قریش، جدى بودن آن را درک کرد و حمله‏هاى خود را علیه آن شروع کرد، خداوند به پیامبر فرمان داد تا دعوت خویش را علنى سازد و حتى از قریش بخواهد که تسلیم پروردگارشان شوند و اسلام را بپذیرند... پس آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ نازل گردید.(10)وى ادامه مى‏دهد:پس از گذشت سه سال نخست بعثت، مرحله جدید و مهم و دشوارترى که مرحله علنى‏شدن دعوت به خداى تعالى است فرا رسید. این مرحله ابتدا از یک محیط نسبتاً کوچک آغاز شد.(11)در خصوص چگونگى آغاز دعوت علنى و همگانى، روایات متفاوتى نقل شده است که مکان و کیفیت آن را با اختلاف بیان مى‏کند و ما به نقل دو روایت بسنده مى‏کنیم؛ در تفسیر الدر المنثور آمده است:پیامبر بر بالاى کوه صفا ایستاد و قریش را ندا داد. چون اجتماع نمودند چنین فرمود: اگر به شما خبر دهم که گروهى در پایین کوه بر ضد شما جمع شده‏اند آیا مرا تصدیق مى‏کنید؟ گفتند: آرى، تو پیش ما متهم نیستى و ماهرگز از تو دروغى نشنیده‏ایم. فرمود: پس شما را به عذاب دردناک هشدار مى‏دهم... ابولهب برخاست و بانگ بر او زد و گفت: همین امروز بمیرى! آیا براى این امر مردم را گرد آورده‏اى؟! مردم از اطراف او پراکنده شدند و خداى تعالى این آیه را نازل فرمود: <تَبَّتْ یَدا أبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ.»(12)مطابق روایت فوق، حضرت دعوت علنى را با یک زمینه‏سازى و اخذ اقرار قبلى بر قبول انذار و سپس با یک انذار صریح شروع کرده که درس آموز مبلّغان است. مؤلف نورالثقلین نیز مى‏نویسد:آن حضرت بر بالاى سنگى ایستاد و فرمود: اى گروه قریش! اى خلق عرب! شما را به لااله الا الله و رسالت خویش دعوت مى‏کنم و به شما فرمان مى‏دهم که بت‏ها و شریک‏ها را رهاسازید و دعوت مرا اجابت نمایید تا مالک تمام عرب شوید و عجم به دین شما درآید و در بهشت از سلاطین گردید. مردم او را مورد استهزا قرار دادند و گفتند: پسر عبدالله دچار جن شده اما به خاطر موقعیت ابوطالب اقدامى علیه او نکردند.(13)بر پایه این روایت، آغاز دعوت همگانى پیامبر بر محور بشارت دادن به نعمت‏هاى دنیوى واخروى استوار بوده است.

شروع دعوت از خانواده و نزدیکان

در میان همه مردم، بستگان هر مبلّغ پیش از دیگران با پیام دعوت آشنا مى‏شوند. قرابت قومى نیز باعث نزدیکى افکار مى‏شود. پس امکان اقناع آنان بیش از دیگران وجود دارد. به‏علاوه آن که، قرآن مسؤولیت هدایت، ارشاد و کمک به خانواده را لازم‏تر از هدایت و یارى دیگران مى‏شمرد؛ <قُواْ أنْفُسَکُمْ وَ أهْلِیکُمْ نارَاً.»(14)از این روست که نخستین مؤمن به رسالت پیامبر(ص) همسر او خدیجه است و دومین، پسر عم و دست پرورده دامان نبى، على بن ابى‏طالب، که مسلماً این قرابت و خویشى، هرگز از ارزش و عمق ایمان آن دو نمى‏کاهد. این شیوه ضمن آن که چتر حمایتى نسبتاً کارسازى را براى پیامبر فراهم مى‏کند، پاسخگوى برخى از شبهه‏ها و انتقادهاى محتمل نیز است.پس از افراد خانواده و بستگان نزدیک، نوبت به بستگان و خویشان دورتر مى‏رسد که پیامبر در مرحله انذار عشیره به دعوت آنها پرداخت و براى اقناع آنان، تلاشى وسیع صورت داد. عباس زریاب در این باره مى‏نویسد:

بنابر آنچه از مجموع روایات مختلف برمى‏آید، حضرت، بزرگان قریش را دعوت کرد و از رسالت خود با ایشان سخن گفت و گویا گرچه هیچ‏کدام این دعوت را نپذیرفتند، اما سخنى درشت نیز به او نگفتند، جز ابولهب عمّ پیغمبر که خطاب به بنى‏هاشم گفت: اى‏پسران عبدالمطلب ! این زشت است، پیش از آن که دیگران جلو او را بگیرند، شما جلوش را بگیرید. زیرا اگر در آن وقت که دیگران بخواهند او را بگیرند، شما او را تسلیم‏کنید، تن به خوارى داده‏اید، و اگر بخواهید از او پشتیبانى کنید کشته مى‏شوید. ابوطالب گفت: به خدا تا زنده هستیم از او پشتیبانى خواهیم کرد.(15)

گسترش دعوت بر اساس شرایط

این جنبه از بطن دو شیوه گذشته استنباط و استخراج مى‏شود، بدین ترتیب که انتقال از یک‏مرحله و ورود به مرحله دیگر، همواره در تبلیغ حکیمانه نبوى بر پایه دلایلى بوده است که مى‏توان ازجمله، به تغییر شرایط، شدت و ضعف دشمنى و عناد مشرکان و یا وضعیت خانوادگى و پشتوانه حقوقى رسول‏خدا اشاره کرد. مبلّغ حکیم وظیفه دارد ضمن حفظ روحیه پشتکار و تلاش بى‏وقفه و پى‏گیرى اهداف مقطعى نگاه اصلى را متوجه هدف نهایى گرداند و این مهم مستلزم اتخاذ شیوه‏هاى انعطاف‏پذیر و قابل تغییر در مسیر دعوت است.پیامبر بزرگ اسلام، بر این اساس در هر مقطع با در پیش گرفتن شیوه‏هاى جدید، موجبات گسترش دعوت را فراهم مى‏آورد؛ آن‏گاه که به هیچ روى امکان تبلیغ دین نبود، تنها با رفتار موحدانه خود و عبادت حنیفانه و عدم احترام بت‏ها و التزام به فضایل اخلاقى به تبلیغ عملى مى‏پرداخت و آن زمان که ابلاغ دین به تک تک افراد میسر شد، به این کار آغاز کرد، اما اظهار دین میسر نبود. در مقطع بعد، توانست برخى از مظاهر مسلمانى از جمله طواف و نماز به شیوه مخصوص را در کنار کعبه به نمایش بگذارد. در کتاب سیره رسول الله آمده است:پس از اسلام آوردن عمر بن الخطاب، مسلمانان جرأت یافتند و تکبیرگویان از خانه <ارقم بن ابى الارقم» بیرون آمدند و به طواف کعبه رفتند.(16)آن‏گاه که به حمایت حقوقى ابوطالب و حمایت مالى خدیجه پشتگرم بود به نیکى از آن بهره برد و چون آنها را از دست داد نوعى هجرت را براى حفظ انجمن نومسلمانان مقرر کرد وبه شِعب پناه آورد که چنان که تاریخ مى‏گوید، استقامت مسلمانان در محاصره اقتصادى شعب ابى‏طالب تا حدودى مشرکان را تحت تأثیر قرار داد. زمانى نیز که خطر همه جانبه، مسلمین را تهدید مى‏کرد و ناچار شد راه گریزى به بیرون از قلمرو مشرکان بیابد، عده‏اى از آنان را به حبشه فرستاد. این اقدام موفق، شناخت کامل پیامبر را از اوضاع پیرامون خود نشان‏مى‏دهد.نمونه دیگر را در تغییر سیاست تبلیغى پیامبر پس از انذار عشیره مى‏بینیم؛آن حضرت که در ابتدا مأمور بود به خویشان نزدیک وعشیره اقربین خود یعنى خاندان‏هاى قریش هشدار و انذار دهد، چون سرسختى ایشان را دربرابر اسلام و پافشارى ایشان را بر کفر و ضلال دید و مرگ ابوطالب، بزرگ‏ترین حامى خود را ازدست داد، به فکر تبلیغ طوایف و قبایل دیگر عرب افتاد و از نزدیک‏ترین قبیله نیرومند و ثروتمند عرب یعنى ثقیف آغاز کرد.(17)پس از نومیدى از ایمان مردم مکه و طایف، در شیوه تبلیغى خود تجدید نظر نمود و درصدد بسط دعوت در سرتاسر عربستان و خروج از بن بست محدوده قبایل قریش برآمد. اما این کار نیز به خاطر هم پیمانى‏هاى متعدد آنها با قریش و بى یاور بودن رسول‏خدا(ص)، اقدامى خطرناک به شمار مى‏رفت. از این رو پیامبر تصمیم گرفت در موسم حج به قبایل مختلف مراجعه کند تا در پناه بنى‏هاشم و بقیه تازه مسلمانان، تبلیغ مؤثرترى انجام دهد.

بر پا نمودن پایگاه‏هاى تبلیغى

برپایى محل یا مراکزى براى تبلیغ، موجب تمرکز بخشیدن به کار دعوت مى‏شود و از فعالیت‏هاى پراکنده و بى نتیجه جلوگیرى مى‏کند. در دعوت رسول‏خدا(ص)، پایگاه‏هاى پرجاذبه‏اى براى سازماندهى و هدایت مردم در نظر گرفته شده است. در ابتداى دعوت پنهانى، مشهور است که خانه <ارقم بن ابى الارقم» نخستین پایگاه دعوت پیامبر اسلام بوده و مسلمانان نخستین، آیین اسلام و آموزش‏هاى قرآنى را در آن‏جا فرا گرفته‏اند؛پس از آن که ارقم اسلام آورد و به قول خودش، هفتمین نفرى بود که ایمان آورده بود، خانه خود را در اختیار حضرت رسول و یارانش قرار داد و عده زیادى در این خانه اسلام آوردند و حتى اسلام اشخاص در آن، نوعى تاریخ گذارى هم شد... این خانه در دامنه کوه صفا قرار داشت و به همین جهت، دارالاسلام خوانده شد.(18)پس از آن که دعوت پیامبر علنى گردید، مسلمانان تا آن‏جا که مى‏توانستند از پایگاه تبلیغى عمومى مسجدالحرام براى فعالیت‏هاى ارشادى بهره جستند، مسلماً طواف و نماز و عبادات دیگر مسلمانان در مسجدالحرام با شیوه خاص اسلامى، مى‏توانست بیش از هر مکان دیگر به تأثیرگذارى دعوت یارى رساند.در بدو ورود پیامبر به مدینه، مسجد قبا برپا گردید و مرکز دعوت نبوى قرار داده شد، تا آن که مسجد مدینه به عنوان مهم‏ترین مقر دعوت، به دست با کفایت پیامبر و یاران ساخته شد و منشأ بزرگ‏ترین تحولات دینى، سیاسى، اجتماعى و علمى و حتى نظامى در جهان گردید. نکته اساسى در کیفیت و دامنه بهره‏بردارى پیامبر از این پایگاه تبلیغى است؛ مرکز نشر احکام‏الهى، قضاوت و داورى، جایگاه وعظ و ارشاد و تعلیم و تحقیق، پایگاه آمادگى رزمى و توجیه سیاسى، محل تصمیم‏گیرى و شورا، مصلاى جماعت و محل عبادت و اعتکاف درهمه اوقات و سرانجام پناه هر بى پناه. اینها ازجمله کارکردهاى مسجد در زمان رسول‏خدا(ص) بود.

هجرت

از جمله اقدامات حضرت رسول(ص) که مصداق بارز ابتکار عمل و انعطاف‏پذیرى در اتخاذ شیوه و استفاده از فرصت‏هاست، موضوع هجرت مى‏باشد. پیامبر، با ابتکار هجرت، به همه مبلّغان آموزش داد که چگونه از شرایط فشار و اختناق، راهى به چشم‏اندازهاى دعوت آزادانه بگشایند، نه آن که با ماندن در محیط فشار، راضى به رکود دعوت شوند.زمانى که همه عرصه‏ها بر پیغمبر تنگ شد و خود را بدون پشتوانه احساس کرد و دندان‏هاى اشراف قریش را تیزتر دید، با روشن بینى و مطالعه دقیق شرایط مکه و مناطق مجاور، چگونگى اجراى این شیوه را با احتیاط سنجید و در نهایت گروه نخست مهاجران را به حبشه فرستاد و پس از وفات خدیجه و ابوطالب، خود، سفرى هجرت‏وار به طایف کرد و از آن نتیجه‏اى نگرفت و حتى با دشوارى (با جوار یکى از مشرکان) به مکه بازگشت.حضرت مى‏خواست یاران او مدتى از آزار و استهزا و تعقیب قریش در امان باشند، تا شاید زمانى فرا برسد که عده مسلمانان بیشتر و براى اسلام و تبلیغ آن محیط امن ترى به‏وجود آید.(19)بر این اساس دو علت براى مهاجرت وجود داشته؛ یکى در امان بودن از خطر و دوم، امکان تبلیغ بیشتر. امّا برخى علت اصلى هجرت را عمدتاً دریافتن پایگاه جدیدى براى دعوت خلاصه کرده‏اند:

هجرت پیامبر به مدینه، پس از زمینه‏سازى و آمادگى کامل و دقیق و در شرایطى بسیار حساس و تعیین کننده صورت گرفت، موقعیتى که هجرت را یکى از مراحل خط سیر دعوت الهى اسلام قرار داد. چه، عکس العمل ها و اقدامات قریش در مکه، عملاً به رکود نسبى دعوت اسلامى انجامیده بود، هرچند افرادى، پیوسته وارد اسلام مى‏شدند.(20)سید قطب بر این عامل بسیار تأکید دارد که ادامه مى‏دهد:

بدین ترتیب، رسول‏خدا پایگاهى دیگر غیر از مکه را نیاز داشت که حامى این اعتقاد و عاملى براى خروج از دوران بحران تبلیغ باشد و آزادى پیروان را تأمین نماید و این به نظر من، مهم‏ترین و نخستین عامل هجرت پیامبر بود. اینان، براى حفظ جانشان به هجرت نرفتند، بلکه براى ایجاد پایگاه و انتقال دعوت روانه شدند، چون همگى داراى قبیله و پشتوانه اجتماعى و حقوقى نیز بودند.(21)به هر حال، علت این هجرت هر چه بوده باشد، کارکرد تبلیغى آن غیر قابل اغماض و تأثیر آن در روند دعوت اجتناب ناپذیر است. رسول اکرم(ص) با این اقدام، گام‏هاى اولیه را براى گسترش دعوت به تمام مناطق با استوارى برداشت؛ مسلمانان مهاجر، پس از چند ماهى ترویج آیین مسلمانى، با شنیدن خبر دروغین سجده قریش و اسلام آوردن آنها بازگشتند، اما بنا به روایت واقدى؛پس از بازگشت، قریش برایشان بیشتر سخت گرفتند و خویشان ایشان، بر ایشان ظلم و ستم روا داشتند و مسلمانان آزار و سختى دیدند. پس حضرت رسول اجازه فرمود که براى بار دوم به حبشه مهاجرت کنند و این خروج دوم، پررنج‏تربود.(22)از همه مهم‏تر، هجرت آن حضرت به مدینه است. در هجرت به مدینه که در سال سیزدهم بعثت صورت گرفت، اولین نکته، انتخاب یثرب پس از بررسى و مطالعه دقیق است که بایستى در آن تمام ملاحظات اجتماعى و سیاسى در نظر گرفته شود. دیگر این که سبب اصلى هجرت، عدم امنیت براى ادامه دعوت، به ویژه به خطر افتادن جان پیامبر و مرکزیت دعوت با توطئه مردان قبایل مختلف مکه بوده است.

اخذ بیعت از یاران

چنان که قبلاً یادآور شدیم، پیامبر اسلام در موسم حج به نزد قبایل مختلف مى‏رفت و از آنها مى‏خواست به دعوت حق گرویده، از پرستش بت‏ها دست بردارند. در سال یازدهم بعثت، در همان موسم، شش یا هفت نفر از مدینه از قبیل خزرج در عقبه اولى واقع در منا با پیامبر ملاقات کردند و پس از شنیدن دعوت الهى، با توجه به سابقه ذهنى نسبت به ظهور پیامبر جدید که از زبان یهود مدینه شنیده بودند، آن را پذیرفتند. این عده در مدینه، آیین جدید را ترویج کردند، به طورى که خانه‏اى در مدینه نماند که از پیغمبر سخن به میان نیاید.

در سال بعد، دوازده تن از مدینه که افراد سال قبل نیز در میان آنان بودند در همان عقبه اولى به زیارت پیامبر نایل شدند. اینان نیز که چند نفرشان از قبیله اوس بودند، بیعت کردند. این همان بیعت یا پیمان اول عقبه است.(23) اقدام مهم تبلیغى رسول‏خدا در این موقعیت، اعزام مصعب بن عمیر براى نمایندگى خود و آموزش دین و قرآن است که بهره‏بردارى مناسب از موقعیت را حکایت مى‏کند.مصعب، پس از تبلیغ مستمر و موفق خود، در موسم حج سال بعد، به همراه 75 نفر مسلمان مدنى به مکه آمد. آنان خواستار ملاقات با پیامبر و بیعت شدند. رسول‏خدا، وعده اواخر شب در جنب عقبه اولى را معین فرمود. در آن‏جا پس از گفت‏وگوهایى صمیمانه از آنان پیمان وفادارى و حمایت و تلاش در راه دعوت اسلام گرفت و به پیمان دوم عقبه و پیمان جنگ و پیکار (بیعةالحرب) شهرت یافت.(24)با اندک مطالعه و دقت در تاریخ اسلام روشن مى‏شود که این اقدامات و پیمان‏هاى متعاقب آن، تأثیر شگرفى در گسترش حساب شده دعوت و به‏ویژه فراهم شدن زمینه براى هجرت تاریخ‏ساز حضرت بر جاى نهاد.از سوى دیگر، با توجه به شرایط خاص اجتماعى عربستان واهمیت حلف و پیمان در میان عرب جاهلى به عنوان تنها عامل ثبات ومسالمت و ضامن همزیستى میان قبایل و تیره‏هاى مختلف، حساسیت و اهمیت این بیعت‏ها آشکارتر مى‏گردد.


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

یررسی عاشورا و عصر امروز

دیگر بار، محرم فرا رسید و دلهای احرار و آزادگان جهان به سوی حسین بن علی (علیه السلام) متمایل گشت و چشمانشان به واقعه عاشورا دوخته شد؛ واقعه‌ای که 1362 سال از وقوع آن می‌گذرد؛ اما هنوز، هر سال در سالگشت وقوع آن، نه تنها مسلمانان و شیعیان، بلکه تمامی آزادگان را به سوی خویش جلب می‌کند اما به راستی چرا پس از 13 قرن، همچنان محرم با یاد حسین بن علی (علی
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 14 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
یررسی عاشورا و عصر امروز

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

عاشورا و عصر امروز

دیگر بار، محرم فرا رسید و دلهای احرار و آزادگان جهان به سوی حسین بن علی (علیه السلام) متمایل گشت و چشمانشان به واقعه عاشورا دوخته شد؛ واقعه‌ای که 1362 سال از وقوع آن می‌گذرد؛ اما هنوز، هر سال در سالگشت وقوع آن، نه تنها مسلمانان و شیعیان، بلکه تمامی آزادگان را به سوی خویش جلب می‌کند. اما به راستی چرا پس از 13 قرن، همچنان محرم با یاد حسین بن علی (علیه السلام) گره خورده و هنوز عاشورا از صفحه تاریخ کنار نرفته است؟ چرا هر ساله در سالروز قیام حسینی، مسلمانان گرد هم می‌آیند و در عزای حسین بن علی (علیه السلام) و یارانش مغموم می‌شوند؟ و چرا این واقعه تاریخی همچون صدها و هزاران رویداد تاریخی دیگر، به دست فراموشی سپرده نشده است؟ اینها همه سؤالهایی است که در سر آغاز تأمل در قیام عاشورا به ذهن خطور می‌کند. ما در این مجال در جستجوی یافتن حقیقت جاودانگی قیام عاشوراییم و اینکه آیا پس از گذشت 13 قرن و پای نهادن در عصر کنونی، باز هم بشریت نیازمند عاشوراست تا یاد آن را حفظ کند و یا اینکه واقعه عاشورا، واقعه‌ای محدود به برهه‌ای خاص از دوران زندگی انسانهاست و بازنگری عاشورا و تجدید یاد و خاطره آن، صرفا امری عاطفی و غیر معقول است؟

در ابتدا به بررسی این موضوع می‌پردازیم که هر چند این واقعه عظیم پس از سالیان متمادی، همچنان باقی است؛ اما آیا می‌توان فرض نمود که در قرون آینده، و پس از سپری شدن مدت زمانی دیگر، به دست فراموشی سپرده شود و یا اینکه فرض فراموشی این قیام، فرضی است باطل؟

آنچه در اولین نظر و مطالعه در واقعه عاشورا به چشم می‌خورد و جلب توجه می‌نماید، انگیزه ماورای مادی این جنبش عظیم است. حسین بن علی (علیه السلام) از سر آغاز قیام خویش و حرکت از مدینه، و حتی قبل از آن، نه تنها به عدم پیروزی مادی خویش آگاه بود؛ بلکه از شهادت خود و اسارت خاندانش اطلاع داشت و بارها، از طریق اخبار غیبی توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) از شهادت خویش با خبر گشته بود؛ و این نکته‌ای بود که افراد مختلف نیز در مواقف متعدد، با او در میان می‌گذاشتند؛ اما او همچنان بر هدف خویش که انجام وظیفه خطیر الهی و احیای دین و سنت نبوی بود، اصرار می‌ورزید. آیا انگیزه جاه و مقام برای قیامی که از نقطه آغاز، سرانجام آن یعنی کشته شدن در راه حق مشخص است، قابل تصور است؟

از سوی دیگر این انگیزه و نیت خدایی قیام حسین (علیه السلام) و اصحابش در لحظه به لحظه این واقعه به چشم می‌خورد؛ از سبقت گرفتن اصحاب برای شهادت از یکدیگر گرفته تا جان باختن طفل 6 ماهه حسین (علیه السلام) در راه حق و تا آخرین لحظات حیات، امام حسین (علیه السلام) که نه تنها تمام هستی خود را در راه حق، جانانه واگذار نموده است، بلکه هنوز هم خویشتن را تسلیم حق می‌داند و زیر لب زمزمه می‌کند: "الهی رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لا معبود سواک".

حال اگر این انگیزه عمیق الهی را که در آن ذره‌ای غیر خدا راه ندارد، در کنار این آیه شریفه قرآن "کل من علیها فان و یبقی وجه ربک" قرار دهیم که در آن خداوند جاودانگی هر آنچه را که به او پیوند زده شود و یا به عبارت دیگر، در تمام ابعاد، الهی شود را تضمین می‌کند، به روشنی مشخص می‌گردد که حتی فرض کم رنگ شدن حماسه حسینی هم وجود ندارد، چرا که لحظه به لحظه آن با حی لا یموت، پیوند خورده است؛ هم او که همه غیر از او فنا پذیرند.

انگیزه الهی عاشورا که در آن ذره‌ای غیر خدا راه ندارد، سبب شده است که اهداف عاشورا و قیام ابا عبدالله، اهدافی مطابق فطرت و سرشت تغییر ناپذیر انسانی گردد. و مگر ممکن است که روزگاری از ایام زندگی بشر، انگیزه ظلم ستیزی و آزادی از قید و بند ظلم از صفحه جان آدمی خارج شود و یا عشق به مبدأ خلقت در میان آدمیان فراموش گردد. پس همین پیوستگی عاشورا و فطرت انسانی، خود سبب تضمین عاشورا، نه تنها پس از 13 قرن، بلکه تا آخر زندگی بشر است.

دامنه وسیع اثرات اجتماعی و فردی این قیام الهی که نه تنها پیروان سید الشهدا را تحت تاثیر قرار داده، بلکه سبب بیداری و تأثیر پذیری احرار و آزادگان جهان نیز گردیده است؛ ریشه‌های این فرهنگ و پیام جاودانه را در دل تاریخ مستحکم نموده است و تا زمانی که این اثرات عمیق و وسیع، در گستره تاریخ باقی و پابرجاست، نام و یاد حماسه سازان کربلا نیز پایدار خواهد بود.

از آنچه تا کنون مورد بررسی اجمالی قرار گرفت، به وضوح مشخص می‌شود که فراموشی این واقعه عظیم، هرگز متصور نیست. حال باید ببینیم که آیا امروزه نیز ما نیازمند بازنگری و مرور این قیام خونین هستیم و یا در خم و پیچهای دنیای صنعتی مدرن، عاشورا پاسخگوی نیاز بشر قرن 20 نمی‌باشد؛ و اگر این نیاز هنوز پا بر جاست، تأثیر نگرش صحیح به عاشورا در عصری متفاوت با آن چیست؟

اسلام از همان آغاز تبلیغ، اصلی‌ترین برنامه خویش را رهایی آدمی از قید طاغوت و بندگی و اطاعت غیر خدا، معرفی نمود و بر آن پافشاری نمود. به همین خاطر مستکبران و مشرکان که منافع خویش را در خطر می‌دیدند، و تعارض آشکار اسلام با اهداف و مطامع خویش را دریافته بودند، هماره بر آن تاختند. اما رهبری الهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امدادهای الهی مانع به ثمر نشستن کوششهای آنان می‌شد. از طرف دیگر، مسلمین نیز آنان را دشمن آشکار دین خویش می‌دانستند و در راه مبارزه با آنان، هرگز کوتاه نمی‌آمدند. اما پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، روش خویش را تغییر دادند و شروع به استحاله و تغییر تدریجی این دین الهی از درون و وارونه جلوه دادن تعالیم آن و افزودن خرافه به آن نمودند؛ تا جایی که پس از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، رفته رفته تمام ارکان قدرت را به دست گرفتند و آنچه در عصر نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، از انجام آن عاجز بودند، امروز در زیر پوشش ظاهری اسلام و به نام دین، انجام می‌دادند و هرچه زمان گذشت، بخشهای بیشتری از دین خدا را زیر و رو کردند؛ تا آنجا که در حدود 50 سال پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، کسی مانند یزید، به نام امیرالمومنین و نه خلیفه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بلکه به عنوان خلیفة الله، زمام همه چیز اسلام و مسلمانان را بر عهده گرفت و مردم باید فرامین او را هرچه که باشد، به عنوان دین اطاعت کنند. و یا اگر بهتر بگوییم، یزید در مسند الوهیت نشسته و فرمان او برای به منجنیق بستن کعبه و آتش زدن آن اطاعت می‌شود و عاملان آن، هیچ احساس گناه ندارند. در چنین شرایطی بود که امام حسین (علیه السلام) با آگاهی تمام، پای در میدان نهاد و هدف خویش را اسلام حقیقی و پیراستن خرافه‌ها و گزافه‌های اضافه شده به آن و بازگرداندن آن به مجرای صحیح اولیه و آسیب زدایی عنوان نمود. با ذکر این مقدمه، این نکته واضح و آشکار می‌گردد که قیام حسینی تنها در یک پیکار و ستیز میان اقلیت حق و اکثریت باطل، خلاصه نمی‌شود؛ بلکه خود چشمه جوشان معرفتی و شناختی است و دارای یک پیام جاودانه الهی و انسانی و به وجود آورنده یک معیار ابدی است که در تمامی اعصار عمل نمودن به آن، سبب کوتاه شدن دست مستکبران و ظالمان از دامان اسلام و انسانیت انسان می‌گردد. و لذا بارها و بارها شنیده‌ایم که اسلام بقای خویش را مرهون مجاهدتهای سید الشهداست و این همان مفهوم حدیث نبوی است که "حسین منی و انا من حسین" امروز دشمنان هجوم همه جانبه خویش را به اسلام ادامه می‌دهند و تنها راه مبارزه با اسلام را تغییر اصول و مبانی اسلامی می‌دانند و از سوی دیگر هوا و هوس آدمی، همواره انسان را در بند خود اسیر می‌نماید. پس امروز نیز ما به ماهیت پیام و قیام سید الشهدا نیازمندیم تا اسلام اصیل و به دور از پیرایه را که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به عالمیان عرضه نمود را درک نماییم و آنرا حفظ کنیم و باورهای خویش را از هر گونه جهالت و ضلالت به دور نگه داریم و درون انسانی خویش را از بند برهیم تا بدین وسیله مقدمات برپایی نظام جهانی مبتنی بر عدالت و بر پایه تعالیم جهانشمول اسلام را فراهم آوریم و راه را برای حکومت جهانی مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هموار کنیم. در حقیقت، قیام حسینی در عصر حاضر و در فضای غبار آلود تبلیغاتی موجود، هر چه بیشتر مرز حق و باطل را تبیین می‌نماید و دوباره فطرت مدفون شده بشر را که در زندگی مادی غوطه‌ور است بیدار می‌کند. پس نه تنها نیاز بشر در عصر حاضر به قیام عاشورا از بین نرفته است، بلکه فزونی یافته است.

از سوی دیگر، به طور کلی امام معصوم را تجسم دین الهی می‌دانند. آنچه که او انجام می‌دهد، اگر می‌نشیند و یا قیام می‌کند، می‌گوید یا سکوت می‌نماید، می‌جنگد یا صلح می‌کند و خلاصه هر عمل و یا ترک کاری توسط او، چون آیه‌ای از قرآن و سخنی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. پس اگر اسلام محدود به زمان و عصر نبوی نیست و برنامه‌ای جاودانه تا آخر حیات و روزگار بشری در این جهان دارد، متن اسلام که همان آیات قرآن، سیره و کلام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و گفتار و عملکرد امام معصوم است نیز تا آخرین مرحله زندگی بشر و تا فرارسیدن قیامت، همواره قابل تأمل و نتیجه‌گیری و استخراج برنامه زندگی است. پس باید همواره نیاز زمان و احتیاجات زندگی بشر در هر عصری را شناخت و با مراجعه به متن دین، آنرا برطرف نمود و لذاست که باید در فهم گفتار و رفتار امام کوشید. چرا که بر طبق حدیث شریف ثقلین، امام همسان قرآن است. اگر هر آیه از قرآن، بطون فراوان و عمق بسیار دارد که انسان به میزان تأمل و تعمق در آن (البته از راه صحیح آن) از آن بهره می‌گیرد، عملکرد امام نیز همسان قرآن، به گونه ایست که آدمی قادر است با تأمل و دقت بیشتر، معانی تازه‌ای را از آن دریابد. واقعه عاشورا هم از این مورد مستثنی نیست و فرهنگ عاشورا، امروز هم پایه و اساس فرهنگ تشیع است؛ و امروز نیز بازنگری در آن می‌تواند پیام آور معرفتهای تازه باشد.


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

بررسی قرآن از نگاه دانشمندان و سیاست مداران غیر مسلمان

من یقین دارم که اگر قران و انجیل را بیک فرد غیر متدین ارائه دهند او حتما اولی را برخواهد گزید زیرا کتاب محمد در ظاهر افکاری را تعلیم می دهد که به اندازه کافی بر مبانی عقلی منطبق است سالانه پیام اسلام س 2}
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 22 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
بررسی قرآن از نگاه دانشمندان و سیاست مداران غیر مسلمان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

قرآن از نگاه دانشمندان و سیاست مداران غیر مسلمان

ولتر فیلسوف و نویسندۀ فرانسوی می گوید :

من یقین دارم که اگر قران و انجیل را بیک فرد غیر متدین ارائه دهند او حتما اولی را برخواهد گزید زیرا کتاب محمد در ظاهر افکاری را تعلیم می دهد که به اندازه کافی بر مبانی عقلی منطبق است . سالانه پیام اسلام س 2}

ژ ان ژاک روسو نویسنده فرانسوی (1876-1804):

بعضی از مردم بعد از آنکه مقدار کمی عربی یاد گرفتند قرآن را خوانده و درست درک نمی کنند واگر می شنیدند محمد با آن لغت فصیح وآهنگ رسای عرب آنرا می خواند هر آینه سجده می افتادند وندا می کردند ای محمد عظیم دست مارا بگیر وبه محلّ شرف افتخار برسان .ما را بخاطر یاری تو حاضریم جان خویش را فدا سازیم. {اسلام وافکار اندیشه ص31}

واشنگن ایرونیک آمریکائی :

قرآن کتابی است که از حدود اقیانوس اطلس تا نهر کاشمر مردم را در زیر سایۀ همایون فر خود سعادتمند نگهداشته است {حقیقت اسلام در نظر دیگران ص 60 }

قرآن حاوی بالاترین مبادی ، با ارج وسودمندترین آنها است {کتاب آسمانی کدام است ص185}

تولستوی فیلسوف بزرگ روسی {1910-1828}

قرآن مشتمل بر تعلیمات و حقایق روشن و آشکار و سهل است و عموم افراد بشر از هر طبقه می تواند از آن بهره مند گردد {پیشرفت سریع اسلام ص 52}

هر کس که بخواهد ماهله وسادگی دین اسلام را بفهمد باید که قرآن مجید را بدقت مطالعه کند زیرا در آنجا احکامی مبنی بر حقایق روشن و آشکار صادر و تعلیماتی سهل و ساده بعموم داده شده در این قرآن آیات کریمه نزول نموده که دلالت بر مقام عالی دین اسلام و پاکی روح مقدس آورندۀ این کتاب دارد که بر مقام عالی دین اسلام وپاکی روح مقدس آورندۀ این کتاب دارد که از آن جمله است واعتصمو بحبل الله جمیعاً ولا تفرقو واذکر ونعمت الله . (نسل نو س3 ش3)

5 - بودلی نویسنده سوئیسی :

نزد ما کتابی است بنام قرآن که در اصالت و سلامت تنها و فرید است.{محمد عند العلماء الغرب ص168}

6 ـ ولز دانشمند انگلیسی {1866-1946}:

اما کتاب چهارم که مهمترین کتاب دنیاست قرآن است زیرا که این کتاب آسمانی اثری که در دنیا گذارد نظیر آنرا هیچ کتابی بخود ندیده است . قران کتاب عملی ودینی و اجتماعی وتهذیبی واخلاقی وتاریخی است . مقررات و قوانین و احکام آن با اصول قوانین مقررات دنیای امروز تطبیق می کند و برای همیشه قابل پیروی و عمل است هر کس بخواهد دینی اختیار کند که سر آن با تمدن بشر پیشرفت داشته باشد باید که دین اسلام را اختیار نماید و اگر خواهد که معنی این دین را بیابد به قران مراجعه کند. { مکتب اسلام ص14 ش1}

7 ـ راکستون اسکاتلندی :

سالیان درازی در جستجوی حقیقت بودم تا اینکه حقیقت را در اسلام یافتم .سپس قرآن مقدس را دیدم و شروع به خواندن آن کردم او بود که به تمام سوالات مرا جواب گفت . قرآن ابّهت و ترس در انسان الهام می کند و درعین حال ثابت می کند که هر چه می فرماید راست است . {اسلام شناسی غرب ص60}

8 ـ بانو مایل انجلو ایتالیائی :

آشنایی من با تعایم حیاتبخش ومعارف درخشان اسلام وقرآن ،بینش جدید وعمیقی در من ایجاد کرد وطرز فکرم را دربارۀ جهان آفرینش و فلسفه وجود بکلی دگرگون ساخت واحساس کردم که تعلیمات اسلام برخلاف تعالیم مسیحیت انسان را موجودی شریف وبا شخصیت می شناسد نه موجودی کثیف وذاتا آلوده مسلمانان به حکم کتاب آسمانی قرآن پیامبر علی مقام خود را انسانی مانند انسانهای مسلمانان به حکم کتاب آسمانی قرآن پیامبر علی مقام خود را انسانی مانند انسانهای دیگر می دانند که خداوند او را برای تبلیغ و رسالت و راهنمایی انسانها برگزیده است در این کتاب دستور و نحوۀ بهره گیری از لذایذ این دنیا و حیات آن ، بطرزی جالب و خردمندانه بیان شده است. {مکتب اسلام سال 14 ش4}

9 – بانو سقان رانی تنس هلندی :

محتوای این کتاب آسمانی کاملا با خرد وفطرت بشری مطابقت دارد واز مطالب زننده وخلاف عقل بکلی پاک است.

قرآن دربارۀ زنان داوری عادلانه ای دارد و برخلاف برخی از مرامها وادیان که جنس زن را تا به سر حد بردگی تنزل داده و ارزشی برای او قائل نیستند،وی را از مزایا وحقوق انسانی برخوردار ساخته ومقام شامخی برای او منظور داشته است. {مکتب اسلام س14 ش 2}

10 ـ رود ویل نویسندۀ انگلیسی :

اروپا باید فراموش نکند که مدیون قرآن محمدی است زیرا قرآن بود که آفتاب علم ودانش را در اروپا طلوع داد. {بسوی قرآن و اسلام ص48}

11 ـ گوته شاعر نویسندۀ بزرگ آلمانی : {1749-1832}:

سالیان دراز کشیشان از خدا بی خبر ما را از پی بردن به حقیقت قرآن مقدس وعظمت آورندۀ آن دور نگه داشته اند اما هر قدر که ما قدم در جادۀ علم و دانش که قرآن مجموعۀ آن است بهت و حیرت عجیبی در ما ایجاد کرده است و عنقریب است که این کتاب توصیف ناپذیر علم را بخود جلب نموده و تأثیر عمیقی در علم و دانش جهان نموده و در نتیجه جهان مدار گردد. {پاسخ ما به مشکلات جوانان ج2 ص168}

12 ـ مرمادوک محقق انگیلسی :

آیات و کلمات قرآن در قلب و زبان ما جای گرفته وبا گوشت و خون و استخوان ما و آنچه در وجود ماست در آمیخته است. {کتاب آسمانی کدام است ص184}

13 ـ گونارا ریکسون سوئدی :

قرآن مقدس دلائل اثبات وجود خداوند را به ما میدهد وآنچه آرزوی معنوی بشر است همین است یک خصوصیت بزرگ دیگر اسلام جنبۀ جهانی بودن آن است .قرآن خدا را پروردگار اعراب نمی خواند بلکه پروردگار جهانیان می داند سایر کتب مذهبی از خداوند به عنوان پروردگار اسرائیل وغیره یاد کرده اند قرآن از ما دعوت می کند که به تمام پیامبران ایمان داشته باشیم خواه آنها که در قرآن اسم از آن برده شده و خواه آنها که اسمی برده نشده {اسلام شناسی غرب ص 30}

14ـ امورا ژاپنی :

اما قرآن مقدسیکه دستورات الهی است بدون آشفتگی وحی پاک الهی باقی مانده است. {اسلام شناسی غرب ص83}

15ـ البرت انیشتین فیزیکدان معروف :

قرآن کتاب جبر ،هندسه یا حساب نیست بلکه مجموعه ای از قوانین است که بشر را به راه راست ، راهی که بزرگترین فلاسفه دنیا از تعریف وتعیین آن عاجزند هدایت می کند.{راه تکامل ج6ـ ص53}

16- دکتر گوینیه فرانسوی :

من آیات قرآن را که به علوم پزشکی وبهداشتی و طبیعی ارتباط داشت دنبال کردم واز کودکی آنها را فرا گرفتم وکاملاً بدان آگاه بودم وبنابراین دریافتم که این آیات از هر جهت با معارف وعلوم جهانی منطبق است ... هر کس که دست اندر کار هنر یا علمی باشد وآیات قرآن را با هنر وعلمی که آموخته است مطالعه ومقایسه کند . به همان صورت که من مقایسه کردم بدون تردید به اسلام خواهد گروید البته اگر صاحب عقلی سلیم و بی غرض باشد {اسلام در زندان اتهام ص22}

17ـ ناپلئون پادشاه اسبق ومقتدر فرانسوی می گوید :

قران به تنهائی عهده دار سعادت بشر است {فرهنگ برلیان ص106}

امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همۀ دانشمندان و تحصیل کرد گان همه کشورها را با یکدیگر متحد کنم ونظام یکنواختی فقط براساس و اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و می تواند مردم را به سعادت رهبری کند .من هم امیدوار م در طول زمان نزدیکی جشن اتحاد و نظامی را بر اساس قرآن برقرار کنم. {تابش اسلام در اروپا ص134}

کجاست آنروزیکه ما مجمع و هیئتی بزرگ از سیاستمداران و علماء حقوق دنیا تشکیل دهیم . قران کلام الهی ومتین ترین قوانین محمدی همان نسخۀ پر افتخار بشری را پیش گذاریم و از روی آن قوانین و سعادت حقیقی بشر را تنظیم تنسیق نمائیم {حقیقت اسلام در نظر دیگران ص 28}

18ـ رنبورت دانشمند اروپایی:

واجب است اعتراف کنیم که علوم طبیعی ،فلکی ، فلسفه ریاضیات که از اروپا اوج گرفت ، عموما ًاز قرآن اقتباس شده است ، پس اروپا شهری برای اسلام است. {قرآن و دیگران ص22}

19- مهاتما گاندی رهبر بزرگ هندوستان :

از راه آموختن دانش قران ، هر کسی به اسرار وحی وحکمتهای دین، بدون داشتن خصوصیات مصنوعی، نایل می شود . در قرآن چیزی دیده نمی شود که إعمال زور وجبر جهت برگرداندن مذهب اشخاص ، تجویز کرده باشد.{قرآن دیگرآن ص35}

20ـ ویل دورانت مورّخ مشهور :

در قرآن، قانون واخلاق یکی است ، رفتار دینی در قرآن ،شامل رفتار دنیوی نیز هست ، و همه امور از جانب خدا وبه طریق وحی آمده است . قرآن شامل مقرات ّدر خصوص ادب ،تن


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام

خلأ عطش معنوی و نابسامانی های گسترده جوامع غربی از یک سو و جامعیت اندیشه اسلامی از سوی دیگر اکنون شرایطی را در غرب فراهم نموده است که می توان ادعا کرد فضای اجتماعی غرب آماده پذیرش اسلام است اگر دعوت گرانی باشند که با زبان عرهر حاضر که علم و منطق است با انسان غربی ارتباط برقرار کنند
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 11 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام

خلأ عطش معنوی و نابسامانی های گسترده جوامع غربی از یک سو و جامعیت اندیشه اسلامی از سوی دیگر اکنون شرایطی را در غرب فراهم نموده است که می توان ادعا کرد: فضای اجتماعی غرب آماده پذیرش اسلام است, اگر دعوت گرانی باشند که با زبان عرهر حاضر که علم و منطق است با انسان غربی ارتباط برقرار کنند

تمدن غرب در غیاب اندیشه ای منطقی و معنوی والهی همچون اسلام به شرایط سخت و بغرنجی مبتلا شده است و مسلماً پیروزی انقلاب اسلامی فضای جدیدی را در غرب ایجاد کرده و افق تازه ای فراروی غربیان گشوده گردیده است و می توان گفت: اکنون میلیون ها نفر در غرب در انتظار نجات بخش و مسیح هستند و اگر اسلام به درستی معرفی شود می تواند برای آنها نجات بخش باشد, چرا که تعالیم اسلام راهی برای رهایی از سرنوشت محتوم تمدن غرب یعنی نابودی است

خانم لیلا, تازه مسلمان آلمانی, در این باره می گوید:

با فساد وحشتناکی که در جوامع ما وجود دارد اگر مردم از حقایق اسلام وچهره واقعی اسلام آگاه می شدند بی شک همگی مسلمان می شدند, چون ما شاهد نتایج ارزش های غربی بوده ایم؛ خرهورهاً آلمانی ها که در پنجاه سال اخیر بعد از آمدن آمریکایی ها و تبلیغ معیارهای ضد انقلابی و ارزش های مادی به این فلاکت و هلاکت اخلاقی رسیده اند

در تایید ادعاهای طرح شده می توان به گزارش تحلیلی خبرگزاری ایتالیا پیرامون رویکرد وسیع زنان اروپایی به اسلام اشاره نمود که در بخشی از آن آمده بود:

اسلام به عامل هویت بخشی به زنان اروپایی که شخرهیت خود را گم کرده اند تبدیل شده است

علل نیاز شدید غرب به اسلام از نگاه غربی ها

با مروری اجمالی بر سخنان شخرهیت های علمی, فرهنگی و سیاسی غرب درباره نیاز عمیق جهان غرب به بهره مندی از تعالیم اسلامی و تشریح توان مندی های منحرهر به فرد و رهگشای دین اسلام, به بررسی عمیق تر مقوله علل و عوامل رویکرد جهانی به اسلام و اسلام خواهی شهروندان جوامع غربی می پردازیم.

الف- نیاز به یافتن راه: امروزه بسیاری از نخبگان جوامع غربی همچون پرفسورلاماند > اسلام شناس فرانسوی براین باورند که: جهان غرب برای یافتن راه گم کرده خود به اسلام نیاز دارد

چنان که در یک فاچت> معاون وزیر امور خارجه انگلستان نیز با اعتراف به اینکه بخش اعظم هنر و علم و فلسفه موجود در جهان مدیون اسلام است اظهار می دارد:

ما هم زمان با جست وجوی غرب برای یافتن نوعی جایگزین برای مادی گری لجام گسیخته, نیازمند فراگیری بسیاری از اسلام هستیم

از سویی لوئی کاردو> استاد رشته تمدن اسلامی در دانشگاه پاریس هم در تحلیل علل نیاز شدید غرب به اسلام براین اعتقاد است که:

خلأ فقدان روح در دنیای مادی غرب سبب شده که جهان مدرن در پی ایجاد توازن بین مادیت و معنویت باشد و اسلام می تواند این نیاز را برآورده سازد

ب- نیاز به مسائل معنوی: دکتر نیمارلیا> استاد دانشگاه سارایوو در این خرهوره
می گوید:

مسائلی که ما از اسلام باید در اروپا مطرح کنیم مسائل معنوی و فلسفی و روانی است, زیرا اروپایی ها به این مسائل نیاز دارند و تبلیغ ما در این زمینه می تواند موثر باشد

در نگاه متفکران برهیر, سر منشا بحران فراگیر و غیرقابل انکار تمدن غرب چیزی جز ادبار غرب به وحی و معنویت در عررهه های مختلف زندگی نیست و این بیماری را جز با بازشت به اندیشه معنوی و منطقی اسلام قابل درمان نمی باشد.

یکی از دانشجویان بوسنیائی با تایید ادعای فوق می گوید:

بسیاری از تحلیل گران جهانی و حتی برخی از متفکران بزرگ غربی اعتقاد دارندکه تمدن غربی در بحران بزرگ معنویت به سر می برد و این بحران هم چنان در حال گسترش است به طوری که دامنه آن اکنون تمامی ارکان و نهادها و حتی زندگی اجتماعی انسان غربی را فراگرفته است

اسلام در غرب از زنان محجبه آغاز می‏شود

این روزها اهالی بی‏مثال ایران اسلامی، سالروز شکوهمندترین انقلاب معاصر را جشن می‏گیرند. 25سال پیش، در 22 بهمن 57، انقلاب اسلامی، در دامان پرمهر زنان و مردان سلحشور ایران متولد شد.در طول این سال‏ها زن و مرد ایرانی، دوشادوش هم، بر عهدی که با شهیدان برای حفظ این هدیه خدایی بسته بودند، استوار ماندند، ناملایمات و نامهربانی‏های زمانه را به جان خریدند و از هیچ کوششی فروگذار نکردند.

و امروز این ملت نجیب و صبور، به شکرانه 25 سالگی این جوان رعنا، یک دهه به میقات می‏روند و در جشن انقلاب، نام و یاد خدا و شهیدان را در فضایی به گستره ایران اسلامی عطر افشانی می‏کنند.افکار عمومی جهان نیز رفته رفته، انقلاب اسلامی ایران را باور می‏کنند و در برابر بهمینه این سرو بلند، سر تعظیم فرو می‏آورند. این روزها امید بخش ترین خبری که خبرگزاری‏های بین المللی مخابره کردند، موج اسلام خواهی بانوان اروپایی و هراس سیاست مداران غربی از گسترش آن بود. درست در زمانی که رسانه‏های گروهی و کارشناسان خبره جنگ روانی در غرب، با همکاری عوامل داخلی، تلاش می‏کردند که به مردم ایران و جهان، ناتمامی رؤیای انقلاب اسلامی را القاء کنند و ختم آن را جشن بگیرند، به ناگاه دریای مواج بانوان محجبه در اروپا به خروش آمد و همه معادلات آنان را در هم ریخت. بانوان محجبه، تجسم نمادین ارزش‏های اسلام و انقلاب در قلب اروپا بودند که عبور آرمان‏ها و پیام‏های انقلاب را از مرزهای جغرافیایی نوید می‏دادند. وقار، صلابت و نجابتی که در زنان محجبه اروپایی به چشم می‏خورد، از نوع همان حضور سبزی است که زنان مسلمان ایران، در عرصه‏های انقلاب اسلامی به نمایش گذاشتند. این رویداد بزرگ سیاسی و فرهنگی، نکات و پیام‏های درخور تأملی به همراه داشت؛

1- الگوی زن انقلاب اسلامی، بـــه رغم فعالیت‏های خصمانه و نگاه‏های تحقیر آمیز جوامع توسعه یافته و جریان روشن اندیش داخلی، می‏رود تا به سرمشقی برای زنان اروپایی تبدیل شود. عمق و گستره این رویکرد، ظاهراً، به اندازه‏ای است که بنیان‏های سیاسی غرب را با خطر جدی روبه رو کرده است. این حقیقت را می‏توان از سردر گمی و تدابیر عجولانه سیاست مداران خبره دولت‏های غربی، در ممنوعیت حجاب حدس زد. این تدابیر، به قدری ناشیانه اتخاذ شده‏اند که به علت مخالفت آشکارش با شعارهای اساسی لیبرال دمکراسی، حتی با مخالفت صاحب نظران غربی رو به رو شده است.

2- گرایش روبه رشد زنان به حجاب و هویت اسلامی، در کشورهایی رخ داده است که مهد سکولاریسم و خاستگاه فمینیسم محسوب می‏شوند. مدینه فاضله‏ایی را که فمینیست‏های وطنی در این سوی مرزها، تنها در ذهنشان مجسم می‏کنند، آنان با همه وجود درک کرده‏اند. با این حال، رویگردانی زنان اروپایی از این مدینه فاضله، نشان می‏دهد که در پس ظاهر دل فریب رفاه و آزادی زنان حقایق تلخی نهفته است که آنان را به ستوه آورده است. از درد و رنج‏های جانکاه زنان در جوامع صنعتی غرب، که در زیر خرواری از جلوه‏های کاذب گم شده است، جامعه شناسان بسیاری سخن گفته‏اند. از نگاه اینان، تنهایی، غربت و نومیدی، بزرگ ترین فاجعه قرن است که زنان را در غرب به سراشیبی افسردگی و خود کشی کشانده است:


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

بررسی ولایت و حکومت الهی

1 انواع مالکیت الف) حقیقی فقط از آن خداست ب) قراردادی مانند مالیکت انسان به اموالش ج) مالیکت اصلی از آن خداوند متعال است و از سوی او به افراد بخشیده شده است 2 آیه و لله ملک السموات و الارض و الله علی کل شیء قدیر * و مالیکت و فرمانروایی آسماء نها و زمین از آن خداست و خدا بر همه چیز توانا می باشد نتیجه آیه این آیه بیانگر مالیکت حقیقی است ولای
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 81 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 218
بررسی ولایت و حکومت الهی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

درس اول ولایت و حکومت الهی.

1- انواع مالکیت:

الف) حقیقی: فقط از آن خداست.

ب) قراردادی: مانند مالیکت انسان به اموالش.

ج) مالیکت اصلی از آن خداوند متعال است و از سوی او به افراد بخشیده شده است.

2- آیه: و لله ملک السموات و الارض و الله علی کل شیء قدیر.

* و مالیکت و فرمانروایی آسماء نها و زمین از آن خداست و خدا بر همه چیز توانا می باشد.

نتیجه آیه: این آیه بیانگر مالیکت حقیقی است.

ولایت مطلق الهی:

3- ولی در لغت به معنای سرپرست، اولی به تصرف، دوست و یاور آمده است و در آیات ذیل مقصود همان سرپرست و اولی به تصرف می باشد.

4- ولی مطلق از دیدگاه قرآن فقط خداوند است و ولایت دیگران در صورتی که از سوی او باشد مجاز است.

- آیه: مالهم من دونه ولی و لایشرک فی حکمه احداً.

* برای ایشان غیر از او ولی و سرپرستی نیست و کسی را در حکم خود شریک قرار نمی دهد.

نتیجه آیه: 1) این آیه بیانگر ولایت مطلق الهی است.

2) قرآن طبق این آیه مخصوصاً با تعبیر دون الله، که به معنای غیر خداست ولایت و سرپرستی دیگران را نفی کرده - و آنرا در انحصار خدا قرار می دهد.

3) طبق این آیه قرآن تنها برای افرادی حق ولایت قائل می شود که از طرف خداوند معین شده باشند.

حاکمیت الهی:

6- در قرآن حکم به معنای فرمان، امر و دستور است.

7- قرآن حکم را فقط و فقط از آن خدا می داند.

8- آیه: ان الحکم الا الله امر الا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم.

* حکم جز برای خدا نیست فرمان داده که جز او را نپرستید این آئین محکم و استوار است.

نتایج آیه: 1) در این آیه حکم به چه معناست؟ فرمان. ، امر، دستور.

2) حکم از آن چه کسی است؟ فقط خداوند.

3) عبادت همراه حکم آمده است، یعنی پذیرفتن هر حکمی جز حکم خدا بندگی و پرستش غیر خداست و شرک در عبادت محسوب می شود.

4) عبارت امر ًالا تعبدوا الایاه. بیانگر چه توحیدی است: توحید افعالی.

- توجه 1) توحید عملی = توحید عبادی = توحید در پرستش یعنی:

الف) یگانه پرستی. ب) در عمل خود را برای خدا خالص ساختن.

ج) روی گرداندن از هر مقصد غیر خدایی.

10- توجه2) نقطه مقابل توحید عملی، شرک عملی یا همان شرک در عبادت محسوب می گردد.

11- در زمان حضرت رسول (ص) بین یک منافق و یهودی اختلافی رخ داد و یهودی برای رفع اختلاف پیامبر را معرفی کرده. ولی منافق فرد کاهنی ( کعب بن اشرف یهودی) را معرفی کرد تابرای داوری به وی مراجعه کنند که آیه نازل شد:

v آیا نمی بینی کسانی را که بگمان و دعوی خود به قرآن و آنچه پیش از تو نازل شده ایمان آورده اند. نه آنها می خواهند قضاوت و دادخواهی را نزد طاغوت ببرند در حالیکه فرمان داده شده که با طاغوت کافر شوند و شیطان می خواهد آنان را گمراه کند آنهم گمراهی دور.

- آیه: ولقد بعثنا فی کل امه رسولاً ان اعبد و الله و اجتنبوا الطاغوت.

همانا در میان هر قوم پیامبری برانگیختم ( تا مردم را پیام می‌دهد) که فقط خدا را پرستش کنید و از طاغوت دوری گزینند.

نتایج آیه: 1) در قرآن بین ایمان بخدا و پذیرش حاکمیت حق و فرستادگان او از یک طرف و نفی بندگی و نفی اطلاعات از طاغوت از سوی دیگر رابطه ای مستقیم بر قرار شده است.

2) این آیه بیانگر نقش سیاسی - اجتماعی توحید است.

3) مبین/ بیانگر نفی عبودیت غیر خداست.

4) بعثت انبیاء برای دعوت مردم به پرستش خدا حتما همراه نفی طاغوت می باشند.

الف) نظام توحید : براساس ایمان بخدا و حاکمیت خداست، رهبرش امام حق است و پذیرندگان آن عبدالله است.

ب) نظام شرک: بر اساسی حاکمیت طاغوت است و رهبرش امام باطل یا طاغوت و پذیرندگان آن فرمانبرداران آن طاغوت است


نظام توحید - نظام شرک:

13- انواع نظام

دلایل لزوم تشکیل حکومت اسلامی:

14- دلایل لزوم تشکیل حکومت اسلامی عبارتند از:

1) برقراری توحید و نفی شرک. 2) لزوم اجرای احکام اسلامی. 3) تأمین استقلال جامعه اسلامی.

15- برقراری توحید و نفی شرک: حاکمیت غیر خدا در جامعه چه در مرحله وضع احکام و چه در مرحله اجرای احکام و چه در مرحله داوری و قضا حاکمیت شرک و طاغوت است.

16- بنابر گفتاری از امام خمینی چرا هر نظام سیاسی غیر اسلامی نظامی شرک آمیز است؟ زیرا حاکمش طاغوت است.

لزوم اجرای احکام اسلام:

17-لازمه پیاده شدن اسلام در هر جامعه برقراری حکومت اسلامی است. بعبارت دیگر بدون برقراری حکومت اسلامی احکام اسلام از پشتوانه و ضمانت اجرای لازم برخوردار نخواهد بود.

18- تحقق کامل احکام اجتماعی وابسته به وجود یک حکومت الهی و داشتن امکانات اجرایی است.

چند نمونه از احکام اجتماعی:

19- چند نمونه از احکام اجتماعی که برای اجرای آن نیازمند حکومت هستیم.

الف) احکام جزائی و حقوقی که برای جلوگیری از گناه و اشاعه فحشاء منکرات وضع شده است.

ب) دستور فراهم آمدن نیرو و امکانات نظامی از این جهت که دشمنان حتی از فکر تعدی به اسلام و سرزمینهای اسلامی نیز باز بمانند.

ج) احکام اقتصادی مانند زکات و خمس و … که برای اداره یک جامعه و برآوردن نیازهای آن وضع شده است.

20- توجه: اجرای احکام فوق الذکر نیازمند حکومت است. بعبارت دیگر اسلام با بیان دستور فوق به لوازم آن یعنی تشکیل حکومت اسلامی نیز دستور داده است.

21- تعالیم اسلام محدود به دستورات فردی و عبادی نیست بلکه کلیه نیازهای اجتماعی واقتصادی و حقوقی انسانها را در بر می گیرد.

22- تأمین عدالت اجتماعی از اساسی ترین اهداف اسلام است و از ابزار تحقق این هدف تشکیل حکومت اسلامی است و بدون آن احکام اسلام از پشتوانه و ضمانت اجرای لازم برخوردار نخواهد بود.

3) تأمین استقلال جامعه اسلامی:

23- از مهمترین مقاصد اسلام است؛ ایجاد استقلال در تمامی زمینه ها.

24- آیه: ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلاً.

* خداوند هرگز برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نکرده اند.

نتایج آیه: الف) استقلال ب) نفی سبیل.

25- مفهوم قاعده نفی سبیل:

هر معامله و رابطه ای که موجب شود غیر مسلمان بر مسلمان یا مسلمین تسلط پیدا کند باطل و حرام است.

26- امام خمینی در کتاب تحریر الوسیله می فرمایند:

اگر در روابط تجاری و غیر تجاری ترس تسلط سیاسی و غیر سیاسی اجانب بر اسلام وسرزمینهای مسلمین باشد که موجب استعمار آنها و استعمار کشورهایشان شود هر چند این استعمار معنوی باشد برتمامی مسلمانان واجب است از آن دوری کنند و این روابط حرام است.

27- از اساسی ترین و ابتدائی ترین اهداف اسلام است؛ تأسیس حکومت اسلامی.

28- بدون آن کیان اسلام در معرفی خطر نابودی قرار داشته و امکان اجرای کامل احکام اسلام وجود ندارد: تأسیس حکومت اسلامی.

29- زمام دین و نگهدارنده تمام و اجبات و مستحبات است: ولایت.

30- وسیله سلطه دشمنان اسلام بر جوامع اسلامی است. تبلیغ اسلام منهای حکومت که خود بدعتی آشکار است.

- بدعت یعنی: این امر جزء دین نبوده و با تبلیغات بعنوان مطلب دینی وارد حوزه اسلام شده است.

31- کتاب تفسیر تبیان ازشیخ طوسی است.

32- کتاب تحریر الوسیله ولایت فقیه از امام خمینی است.

درس دوم: خصوصیات حاکم اسلامی اعمال ولایت

1- کسی حق حاکمیت دارد که از سوی خدا بعنوان حاکم منصوب شده باشد یا اینکه او از نظر شرع تأثیر شده باشد.

2- شخص حاکم باید دارای حق ولایت بر مردم باشد تا بتواند آنها را به کاری وادارد یا از عملی باز دارد و افراد در صورت تخلف گناهکار محسوب شوند.

3- مشروعیت حکومت اسلامی به ولایت الهی است و شخص حاکم از سوی خدا صاحب این ولایت شده است.

انبیاء حاکمان الهی:

4- اولین حاکمان خدا بر روی زمین هستند: انبیاء الهی

5- رهبری دینی با رهبری سیاسی یکی است. بلکه در زمان حضرت رسول اکرم (ص) رهبری دینی پایه و اساس رهبری سیاسی بشمار می رفت. /

6- بنابر روایات و احادیث از علماء و فقها اینگونه یاد شده است:

حافظان دین - امینان پیامبر . جانشینان رسول، وارثان انبیاء حصون اسلام.

( حصون یعنی حصار محکم و حفاظت کننده )

7- طبق حدیث از حضرت رسول علمای دین تا چه زمانی امین پیامبران و نگهبان رسالت آنها هستند. مادامی که وارد دنیا نشده اند. ( مالم یدخلوا فی الدنیا)

8- بنابر حدیث پیامبر اکرم (ص) مفهوم داخل شدن فقها در دنیا چیست؟

پیروی از فرمانروایان ستمگر ( اتباع السطان).

9- طبق حدیثی از حضرت امام صادق (ع) :

الف) کسی که امر حق یا باطل را برای داوری نزد پادشاهان و قاضیان ستمگر ببرد داوری به نزد طاغوت برده و آنچه آنها برای او حکم کنند و آنرا بگیرد حرام است هر چند حق با او باشد.

10- ب) برای حل مشکل فوق الذکر حضرت امام صادق (ع) می فرمایند:

از بین خود روایان حدیث و آگاهان به حلال و حرام و آشنایان به احکام ما را بعنوان قاضی بپذیرند و پس زمانیکه به حکم ما داوری کنند اگر از اشیان نپذیرند حکم خدا را کوچک شمرد و ما را رد کرده اند و کسیکه مارا رد کند در واقع خدا را ردکرده و این در حد شرک به خداست.

11- بنابر عقیده شیعه حاکمان در اسلام پس از پیامبر (ص) ائمه می باشند و در زمان غیبت امام عصر (عج) این مسئولیت مهم که اجریا احکام الهی و تحقق اسلام است به نیابت از امام عصر (عج) بر عهده فقها می باشد.

12- امام زمان (عج) در پاسخ به اسحاق بن یعقوب می فرمایند:

… و در مورد اجتماعی و رویدادهای زمان ( حوادث واقعه ) به دوات احادث مراجعه کنید.

13- روات حدیث شامل چه گروهی می شود:

کسانی که به احادیث آگاهی داشته و درست و نادرست مجمل و مفصل و … آنرا باز شناسند نه کسی که فقط راوی حدیث باشد و حتی مفهوم آنرا نداند و یا حتی معنی و مفهوم آنرا بداند و ولی از تقوی و ایمان بهره ای نداشته باشد.

15- در زمان غیبت، حجت امام زمان (عج) بر مردم هستند: روات احادیث ( فقها )

- فقها باید حکومت اسلامی تشکیل دهند بنابر مقدمات ذیل:

الف) فقها امانتدار پیامبرانند. ب) آن امانت، احکام الهی است.

ج) امانتداری احکام به اجرای آنهاست. د) اجرای بسیاری از احکام نیازمند حکومت اسلامی اشت.

خصوصیات رهبر اسلامی:

16- خصوصیات اصلی حاکم اسلامی عبارتست از :

علم - عدالت - کفایت و تدبیر - شجاعت.

17- از خصوصیات یاد شده کدامیک اولویت دارند: علم و عدالت.

1) علم:

18- فقیه کسی است که احکام اسلام را از منابع اصلی آن ( قرآن و سنت) استخراج نماید.

19- کسی که در علوم دینی تحصیل و تحقیق کرده باشد فقیه نامیده می شود.

20- کلمه فقیه با کدامیک از خصوصیات حاکم اسلامی در ارتباط است؟ علم.

2) عدالت

21- فقها عدالت را چنین معنا کرده اند: گناه کبیره نکند و بر صغیره اصرار نداشته باشند.

22- حضرت علی (ع) خصوصیات حاکم اسلامی را اینگونه معرفی می کنند:

الف) حاکم نباید بخیل باشد زیرا از مصرف صحیح اموال خودداری می کند.

ب) حاکم نباید نادان باشد زیرا مردم را گمراه می کند.

ج) حاکم نباید ستمگر باشد زیرا به مردم ظلم می کند.

د) حاکم نباید ترسو باشد زیرا گروهی را بر گروهی دیگر برتری می دهد.

هـ ) حاکم نباید رشوه گر باشد زیرا حق مردم را از بین می برد.

3) کفایت و تدبیر:

23- سردمداران کفر و شرک با چهره های مختلف و از راههای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی - نظامی نفوذ می کنند . بویژه در دو قرن اخیر از راه فرهنگی استفاده کرده اند.

24- امام خمینی : ما به این زودیها از دست تربیت شدگان شرق و غرب نجات نخواهیم یافت.

25- بنابر حدیثی از حضرت علی (ع) :

سزاوارترین افراد برای حکومت کسی است که برآن توانایی بیشتر ( اقوا ) داشته باشد و به احکام الهی عالمتر ( اعلم) باشد.

4) شجاعت:

26- قدرت ایستادگی و مقاومت در برابر تهدیدها بیانگر شجاعت است.

27- حضرت علی (ع) می فرمایند: اگر تمامی عرب با من وارد جنگ شوند من به تنهائی در برابر همه آنها می ایستم و به آنها پشت نمی کنم.

نتیجه حدیث: رهبر جامعه اسلامی باید شجاع باشد تا بتواند بدون هیچ ترس و واهمه ای در برابر دشمنان بایستد.

ولایت حاکم اسلامی:

28- مشروعیت حکومت اسلامی به ولایت است.

29- تمام ارکان حکومت اسلامی مشروعیت خود را از ولی امر دریافت می کنند.

30- حکومت اسلامی حکومت احکام خداست و وضع کننده احکام و مقررات دینی فقط خداوند است.

احکام و مقررات جامعه اسلامی:

31- مهمترین و اساسی ترین نیاز جامعه است: قانون.

32- مقررات اسلامی بر دو نوع است: اولیه و ثانویه.

33- احکام اولیه ( ثابت شرعی ):

بساری از احکام و مقررات اسلامی در کتاب و سنت آمده است و شارع مقدس ( پیامبر اکرم ) حکم آنرا بصورت کلی یا جزئی بیان فرموده و وظیفه فقیه ( حاکم اسلامی ) این است که با استفاده از منابع احکام و روش استنباط آنها به استخراج احکام الهی پرداخته و حکم فروعات و فرضهای جدید را بیان کند. به این احکام، احکام اولیه یا ثابت شرعی گویند.

34- احکام اولیه مانند: نماز- روزه - امر به معروف و نهی از منکر - مجاز بودن خرید و فروش اسلحه.

35- آزادی در نرخ گزاری اجناس - مالیات بستن پیامبر بر گاو و گوسفند وشتر .

36- احکام ثانویه یا احکام حکومتی :

حاکم اسلامی برای غلبه بر مشکلاتی که بر مبنای احکام اولیه قابل حل نیستند با توجه به شرایط و مصالح جامعه اسلامی از حق ولایت خود استفاده کرده و قوانینی برای حل این مشکلات وضع می کند که ثانویه یا حکومتی نامیده می شوند.

37- احکام ثانویه مانند: مالیات بستن حضرت علی (ع) بر اسبها دستور پیامبر برای استفاده محدود از چراگاه های اطراف مدینه و محدودیت استفاده از آب در شهر مدینه، نرخ گذاری اجناس ( تثبیت قیمتها) محدود کردن تجارت حکم تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی در آغاز قرن 14 برای مبارزه با استعمار انگلستان.

38- توجه : از آنجا که مجتهد جامع الشرایط ممکن است ولی فقیه نباشد پس وضع احکام ثانویه از اختیارات ولی فقیه است.

39- نکات بدست آمده از فرمان امام خمینی به مجلس شواری اسلامی:

1- احکام ثانویه جزئی و مقطعی است.

2- احکام ثانویه در مواقع ضرورت وضع می شود و با از بین رفتن ضرورت خود به خود لغو می شود.

3) موارد احکام ثانویه بر اساسی فرمان حضرت امام عبارتند از :

الف) اختلال: آزادی تجارت خارجی - آزادی ورود و خروج ارز.

ب) فساد: خرید و فروش اسلحه.

ج) حرج ( سختی ): مساله زمین و مسکن.

مسئولیتهای اجرائی:

40- رئیسه قوه مجریه ( رئیس جمهور ) پس از انتخاب بوسیله مردم چگونه حق حکومت پیدا می کند. با تنفیذ مقام رهبری.

دستگاه قضایی:

- رئیس دستگاه قضایی کشور مستقیماً توسط چه کسی منصوب می شود: مقام رهبری.

درس سوم - مردم در حکومت اسلامی:

- حکومت اسلامی بر اساس ولایت الهی تشکیل می شود. بار آن بر دوش مردمی مسلمان و معتقد بخدا است و حکومت اسلامی حکومت الله است بر مردم.

مقصد رسالت انبیاء:

آیه: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط.

بی تردید پیامبران را با نشانه های آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان ( سنجش حق و باطل ) فرد فرستادیم تا مردم به عدالت رفتار کرده و به آن خوی بگیرند.

نتایج آیه: الف) مقصد پیامبران ایجاد قسط و عدالت معرفی شده است.

ب)پیامبران برای برقراری عدالت از نیروی مردم استفاده کرده اند.

- حضرت نوح و هود نتوانستند یک جامعه الهی تشکیل دهند بعلت عدم پذیرش مردم.

- پیامبر اکرم پس از بیعت عقبه با انصار و هجرت به مدینه توانستند با کمک مردم مدینه ( انصار ) و هجرت کنندگان مکه ( مهاجرین ) پایه های حکومت اسلامی را در مدینه بنا کنند.

- بیعت عقبه: بیعتی که پیامبر اکرم در مکه با مسلمانان مدینه منعقد کرده ( قبل از هجرت‌).

علی (ع) : اگر حضور حاضران نبود و حجت به سبب وجود یاران تمام نمی شد افسار بیشتر خلافت را پشت آن می انداختم.

نتیجه حدیث: بنابراین حدیث از دلایل لزوم پذیرش حکومت، حضور و نقش مردم است.

- تاریخ گواه این مطلب است که هرگاه پیامبران در تبلیغ دعوت خویش توفیق نمی یافتند ( یعنی مردم به آنها نمی گرویدند ) به اهداف دیگر خود دست نمی یافتند.

پس: علت عمده عدم موفقیت انبیاء ایمان نیاوردن مردم است.

امام خمینی انقلاب ایران و حکومت را پس از عنایات الهی از آن مردم دانسته و خود را خدمتگزار مردم معرفی می نمایند و استمرار حکومت را در گرو بیداری وآگاهی مردم و در صحنه بودن آنان دانسته اند.

مسئولیت مردم:

علی (ع): در قانون خدا و احکام اسلام بر مسلمانها فرض ( واجب ) است که هیچ کاری انجام ندهند و برای انجام هیچ کاری پیش قدم نشوند مگر اینکه پیش از آن برای خود رهبری برگزیده باشند که پاکدامن و پرهیزکار و خدا ترس باشد.

نتیجه حدیث: هیچ توطئه ای نمی تواند حکومت برخاسته از مردمی و آگاه و تحت فرمان رهبری الهی را ساقط کند.

- پیامبر اکرم: کلکم راع و کلکم مسئول عن و رعتیه.

همه شما ( نسبت به دین و جامعه) نگهبانید و همه شما نسبت به آنچه که نگهبانید مسئولیت دارید.

نتیجه حدیث: این حدیث نبوی بیانگر مسئولیت مردم است.

- مسئول ترین افراد است : امام و حاکم اسلامی که در رأس مخروط جامعه اسلامی قرار دارد.

- در حکومت اسلامی هیچگونه امتیازی برای اداره کنندگان جامعه وجود ندارد و همه در برابر احکام خدا مساوی هستند.

حقوق متقابل رهبر و مردم:

- علی (ع) بزرگترین حقی که خدا واجب کرده است، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است.

- علی (ع) مردم جز به صلاح حاکمان اصلاح نپذیرند و حاکمان جز به پایداری مردم نیکو نگردند.

نتیجه دو حدیث: هر دو بیانگر حقوق متقابل رهبر و مردم هستند.

- علی (ع) و لایکن لک الی الناس سفیر الا لسانک و لاحاجب الا و جهک.

* نباید بین تو و مردم پیام رسانی جز زبانت باشد و هیچ پرده و فاصله ای ( بین تو و مردم نباشد) بجز صورت تو.

نتیجه حدیث : بین حاکم اسلامی و مردم نباید هیچ فاصه ای باشد.

- علی (ع) در نامه ای به محمد بن ابی بکر حاکم مصر می فرمایند:

با مردم مهربان و فروتن باش و با گشاده رویی با آنان برخورد کن بین آنها در نگاه کردن تفاوت مگذار تا اینکه بزرگان و ثرتمندان در اثر ظلم و ستم تو نسبت به آنان گستاخ نشوند و ناتوانان از عدل تو نسبت به خودشان نومید نگردند.

- حضرت امیر (ع) در خطبه ای حقوق متقابل حاکم اسلامی و مردم را اینگونه بر می شمارند:

حقوق مردم بر رهبر عبارتند از :

ارشاد و راهنمائی - تقسیم عادلانه بیت المال - آموزش و تربیت و …

و حقوق رهبر بر مردم عبارتند از :

وفاداری به بیعت - نصیحت و راهنمائی رهبر در هر زمان - مطیع فرامین و …

رسیدگی به مشکلات مردم:

- علی (ع): من از رسول خدا بارها شنیدم که فرمود: هرگز امتی پاک و آراسته نگردد که در آن امت حق ضعیف از قوی بدون لکنت و گرفتگی زبان گرفته نشود.

- رهبر جامعه اسلامی باید زندگی خود را در سطح پائین ترین افراد جامعه قرار دهد.

تا هم درد دردمندان را دریابد و هم آنان با دیدن وی شاد و امیدوار گردند.

درس چهارم - آشنایی با اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

1- امام خمینی در شامگاه شنبه سیزدهم خرداد 1368 هـ . ش چشم از دنیا فروبست.

راز عقب ماندگی مسلمانان

2- ریشه همه گرفتاریها: حکومتهای فاسد و دست نشانده.

3- اولین قدم در راه اصلاح جامعه، اصلاح حکومت است.

4- رسول الله پایه سیاست را در دیانت گذاشته است.

5- زندگی سیدالشهداء و زندگی حضرت صاحب، زندگی انبیاء عالم و … همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می خواستند درست کنند.

6- مرحوم مدرس: اکنون که باید از بین برویم چرا با دست خود برویم؟

عزت و آزادگی و نفی خود باختگی

7- وقتی دشمنان بخواهند ملیتب را برای ابد مطیع خود سازند:

الف - روح اعتماد به نفس را از آن ملت می گیرند.

ب - خود باختگی و بیگانه پسندی را میان افراد آن ملت رواج می دهند.

8- امام خمینی مظهر عزت نفس مسلمانان جهان بود.

مبارزه با استکبار

9- مسلمانان از جهل و فقر و عقب ماندگی نجات پیدا نخواهند کرد مگر ـ آنکه برای قطع دستهای پلید دشمنان بپاخیزند و همت کنند.

10- دشمن شناسی و دشمن ستیزی درسی است که امام خمینی به همه مسلمانان و به ملت ایران داده است.


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

یررسی اسلام و دموکراسی از نگاه برنارد لوئیس

مقاله اسلام و لیبرال دموکراسی برنارد لوئیس، اگر چه سالها پیش نوشته شده است، اما حاوی نکاتی قابل تأمل در رابطه با این مسأله مورد مناقشه است ممکن است بسیاری با نقطه نظرات وی موافقت چندانی نداشته باشند، اما باید اعتراف نمود که برنارد لوئیس بر نقاط حساسی در فرهنگ سیاسی مسلمانان انگشت نهاده است (همچون آزدی و عدالت، شهر و شهروندی و غیره)
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 48 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 25
یررسی اسلام و دموکراسی از نگاه برنارد لوئیس

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

اسلام و دموکراسی از نگاه برنارد لوئیس

مقاله "اسلام و لیبرال دموکراسی" برنارد لوئیس، اگر چه سالها پیش نوشته شده است، اما حاوی نکاتی قابل تأمل در رابطه با این مسأله مورد مناقشه است. ممکن است بسیاری با نقطه نظرات وی موافقت چندانی نداشته باشند، اما باید اعتراف نمود که برنارد لوئیس بر نقاط حساسی در فرهنگ سیاسی مسلمانان انگشت نهاده است (همچون آزدی و عدالت، شهر و شهروندی و غیره).

اسلام و لیبرال- دموکراسی ، مروری تاریخی

برنارد لوئیس،

مجله دموکراسی، شماره 7. 2 (1996)

در یک گفتگوی مختصر درباره مسائلی مهم، به راحتی می شود بوسیله کاربرد و یا تفسیر غلط کلمات کسی گمراه شد. بنابراین ابتدا باید بگویم که منظورم از "اسلام" و "دموکراسی لیبرال" چیست.

این روزها دموکراسی کلمه ای است که بسیار مورد استفاده و یا سوء استفاده قرار می گیرد. این کلمه معانی بسیاری دارد و در مکانهای عجیبی ظهور کرده است- اسپانیای جنرال فرانکو، یونان کلونلها، پاکستان جنرالها، اروپای شرقی کمیسرها- معمولاً همراه با پیشوندی کیفی از قبیل "هدایت شده"، "بنیادی"، "سازمانی"، "مردمی" و ازآن قبیل که معنای کلمه را رقیق، گمراه و حتی وارونه می سازد.

تعریفی دیگر از دموکراسی توسط کسانی پشتیبانی می شود که مدعی اند اسلام خود تنها دموکراسی واقعی است. این ادعا کاملاً مطابق با واقع است اگر کسی معنای دموکراسی را مطابق فرض طرفداران این تعریف بپذیرید. بدلیل آن که این تعریف مطابق با تعریفی که من از دموکراسی در این مبحث مبنا قرار داده ام نیست، آن را به جهت بی ارتباط بودن با هدف حاضر کنار می گذارم.

نوع دموکراسی که من از آن سخن می گویم هیچ یک از اینها نیست. عجالتاً منظورم از دموکراسی لیبرال روش معمول انتخاب یا برکناری دولتها است که در انگلیس تکامل یافت و سپس میان ملتهای انگلیسی زبان و دیگران گسترش یافت.

در سال 1945، فاتحان جنگ جهانی دوم، دموکراسی پارلمانی را بر سه قدرت مهم محور تحمیل کردند. این دموکراسی در تمام آنها- شاید در یکی از آنها کج دار و مریز- دوام یافت. هنوز در هیچ کدام از آنها این دموکراسی به بحران واقعاً عمده ای برنخورده است. در میان متحدان، بریتانیا و فرانسه مدل دموکراسی مختص خویش را، با موفقیت متفاوت در زمان عقب نشینی از امپراطوری پس از جنگ به مستعمره های پیشین خویش انتقال دادند.

شاید بهترین روش تجربی برای تشخیص وجود آن نوع دموکراسی ای که منظور من است تقریر هانتینگتون باشد که زمانی می توانید کشوری را دموکراتیک بنامید که در آن، دولت در دو دوره متوالی به صورت صلح آمیز از طریق انتخابات آزاد تغییر کرده باشد. با انحصار به دو انتخابات، هانتینتون رژیم هایی که مطابق نظر آگاهان از روش "یک فرد، یک رأی، یک بار" پیروی می کنند را از رده خارج می کند. بنابراین من دموکراسی را به این معنا می دانم که حاکمان کشوری از طریق انتخابات تغییر کنند؛ در مقابل کشوری که انتخابات به وسیله حاکمان تغییر کند.

آمریکایی ها مایلند دموکراسی و پادشاهی را دو کلمه متقابل بدانند. اما در اروپا اتفاقاً دموکراسی در پادشاهی های مشروطه بهتر از جمهوری ها است. بسیار سودمند است که فهرستی از آن دسته کشورهای اروپایی تهیه شود که در آنها دموکرسی پیوسته و بی وقفه در دوره ای دراز مدت رشد یافته است و از هر منظری می توان گفت که در آینده قابل پیش بینی نیز ادامه خواهد یافت. فهرست این کشورها کوتاه است و تمام آنها به جز یکی پادشاهی است. سوئد، تنها استثنا مانند ایالات متحده است از این جهت که موردی ویژه به دلایل شرایطی ویژه است. در جمهوری فرانسه که از طریق انقلاب بیش از دو قرن پیش شکل گرفت حرکت دموکراسی با وقفه ها، عقبگردها و انحرافاتی همراه بوده است. این رکورد در اکثر جمهوری های دیگر اروپا و به همان علت در باقی دنیا به صورت غیر قابل مقایسه ای بدتر است.

در تمام اینها، ممکن است درسهایی برای خاورمیانه باشد که هنوز در آن اصول حکومت موروثی به شدت قدرتمند است. عربستان سعودی به عنوان خالص ترین عرب و مسلمان کشورهای خاورمیانه نام و هویت خویش را از سلسله بنیانگزار و حاکم خویش دارد. امپراطوری عثمانی به عنوان موخرترین و طولانی ترین امپراطوری اسلامی نیز چنین بود. حتی رهبران انقلابی تندروی مانند حافظ اسد در سوریه و صدام حسین در عراق تلاش می کنند جانشینی فرزندان خویش را بیمه نمایند. در یک فرهنگ سیاسی ای که رشته مشروعیت سلسله ای قدرت بسیار دارد، احتمالاً دموکراسی در آنجا که با آن فرهنگ همراه است سهل الوصول تر باشد تا آنجا که مقابل آن است.

در رابطه با واژه دیگرمان"اسلام" چطور؟ این واژه نیز دارای معانی فراوانی است. اسلام در یک معنا حاکی از یک دین (نظامی از اندیشه، عبادات، عقاید، ارزشها و ایده ها) است که به خانواده ادیان یکتاپرستی و اهل الکتاب تعلق دارد که شامل یهودیت و مسیحیت نیز می شود. به معنای دیگر، اسلام یعنی تمام تمدنی که تحت حمایت آن دین رشد یافته است: چیزی شبیه آنچه از واژه مشترک پیشین "مسیحیت" (Christianity) مستفاد می شود.

در غرب هرگاه ما از هنر مسیحی صحبت می کنیم منظورمان هنر متعهد و دینی است. اما هرگاه از هنر اسلامی سخن می گوییم منظور هر هنری است که توسط مسلمانان یا حتی غیر مسلمانان در داخل تمدن مسلمانان تولید شده است. به واقع هنوز می توان از نجوم اسلامی و شیمی اسلامی و ریاضیات اسلامی سخن گفت، به معنی نجوم، شیمی و ریاضیاتی که تحت حمایت تمدن اسلامی رشد یافت. هیچ معادلی برای نجوم یا شیمی و یا ریاضیات مسیحی وجود ندارد. هرکدام از این واژه ها، اسلام به معنای یک مذهب و اسلام به معنای یک تمدن خود موضوع تفاسیر بیشمار است. اگر از اسلام به عنوان یک پدیده تاریخی سخن بگوییم، از جامعه ای سخن به میان می آوریم که اکنون بیش از یک ملیارد جمعیت دارد که اکثر آنان در طول منحنی وسیعی به وسعت ده هزار مایل از مراکش تا میندانائو گسترده اند و صاحب چهارده قرن تاریخ است و شاخص تعریف بیش از پنجاه و سه کشور است که در حال حاضر عضو سازمان کنفرانس اسلامی(OIP) می باشند. به دلایل روشن، بسیار دشوار است (گر چه غیر ممکن نیست) که حکمی عام و قابل قبول درباره واقعیتی به این عمر، حجم و پیچیدگی صادر نمود.

حتی اگر خود را به اسلام به عنوان دین محدود کنیم باید شاخص های مهمی را لحاظ نماییم. ابتدا آن چیزی است که مسلمانان خود آن را اسلام اصلی و ناب قرآن و حدیث (گفتار و کردار پیامبر) می خوانند، پیش از آلوده شدن به انحرافات نسل های بعدی. دوم اسلام فقهاست که حاصل ساختار پیشرفته عقلانی فقه و کلام اسلام کلاسیک است. در دوران اخیر، اسلامی نو وجود دارد که متعلق به اصولگرایانی است که افکار آنها با قرآن و حدیث و عقاید کلاسیک این مذهب سنخیتی ندارد.

مشخصاً این آخرین قرائت از اسلام با دموکراسی لیبرال ناسازگار است، چه بسا که اصولگرایان خود اولین کسانی خواهند بود که بگویند آنها لیبرال دموکراسی را به عنوان شکلی فاسد و فساد انگیز از حکومت خوار می شمارند. این عده در بهترین حالت حاضرند آن را چون جاده ای برای قدرت ببینند، اما جاده ای یک طرفه.

تاریخ و سنت

حال درباره آن دوی دیگر – اسلام تاریخی و اسلام به عنوان نظامی از اعتقادات، اعمال و سنتهای فرهنگی - چه طور؟ نگاه ابتدایی به سابقه تاریخی چندان خوشحال کننده نیست. غالباً در مناطق مسلمان دموکراسی های کارآمدی را سراغ نداریم. در واقع از میان پنجاه و سه کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی تنها ترکیه می تواند از آزمون هانتینگتون بگذرد، و آن هم از بسیاری جهات دموکراسی مشکل داری است. در میان دیگر اعضاء، می توان حرکت های دموکراتیکی را یافت، و در بعضی موارد حتی پیشرفت های دموکراتیک امیدوارکننده ای وجود دارد، اما واقعاً نمی توان گفت دموکراسی آنها حتی به حد و اندازه دموکراسی جمهوری ترکیه در حال حاضر است.

در طول تاریخ، غالباً معمول ترین شکل حکومت در جهان اسلام تک سالاری (Autocracy)– که نباید با ستمگری اشتباه شود - بوده است. سنت سیاسی غالب از نوع فرمان و فرمانبری بوده است، و نه تنها دوران جدید آن را ضعیف نکرد بلکه عملاً شاهد شدت گرفتن آن بوده است. با کاهش محدودیت های سنتی بر سر راه تک سالاری و با استفاده از ابزارها، روشها و تکنولوژی های جدید وارسی و کنترل، و کسب ثروت برای حاکمان، آنها خود را کمتر از قبل وابسته به نظر مثبت مردم می دانند. این مسأله مشخصاً درباره حاکمانی صدق می کند که از درآمدهای نفتی ثروت اندوزی میکنند. با وجود عدم نیاز به مالیات، هیچ فشاری برای ارائه کار نیست.

حقیقت فرهنگی و تاریخی قابل توجه دیگر غیبت مفهوم شهروندی (Citizenship) است. هیچ کلمه ای در عربی، فارسی و ترکی برای شهروند “citizen” وجود ندارد. کلمه مشابه مورد استفاده در این زبانها به معنای هم میهن یا هم ولایتی است. این کلمات هیچ یک ملایمات کلمه انگلیسی سیتیزن"citizen" که از کلمه لاتین سیویس "civis" گرفته شده است و حامل معنای پولیتس یونانی - به معنای کسی که در امور شهر مشارکت می کند- است را ندارد. این کلمه در عربی و دیگر زبانها غایب است به این دلیل که مفهوم شهروند به عنوان مشارکت کننده، و شهروندی به عنوان مشارکت کردن در آنها وجود ندارد.

اما در عین حال عناصری را در قوانین وسنت اسلامی می توان یافت که می تواند به توسعه شکلی از دموکراسی کمک نماید. اسلام دارای ادبیات سیاسی غنی ای است. از نخستین ایام، متخصصین شریعت، فلاسفه، فقها و دیگران درباره طبیعت قدرت سیاسی، راههایی که باید قدرت سیاسی بدست آید و استفاده شود و یا احتمالاً سلب شود، و وظایف و مسوولیتها به اضافه حقوق و مضایای دارندگان آن به دقت اندیشیده اند.

سنت اسلامی به شدت مخالف حکومت خودکامانه است. خلافت به عنوان نهاد مرکزی حاکمیت در جهان اسلام سنتی مطابق تعریف فقهای سنی دارای جنبه های قراردادی و اجماعی است که خلیفه را از مستبد ممتاز می سازد. اعمال قدرت سیاسی بر اساس یک قرارداد فهمیده و ارائه می شود که مستلزم وجود وظایف دوگانه میان حاکم و مردم می باشد. شهروندان موظف به اطاعت و فرمانبری از حاکم اند، اما حاکم نیز دارای وظایفی مشابه آنچه در اکثر فرهنگها موجود است در مقابل شهروندان می باشد.


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

بررسی زندگینامه حضرا مهدی (ع)

1دروران کودکی درپنج سال تحت سرپرستی پدردرپشت پرده خفاء،تا ازگذنددشمنان کحفوظ بماندوهناگامی که درسال 260پدرش شهیدشد،مقام امامت به اومحول گردید
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 134 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 137
بررسی زندگینامه حضرا مهدی (ع)

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

زندگینامه:

نام:همنام پیامبر(محمد)

پدرومادر:امام حسن عسکری ونرجس

شهرت:مهدی موعود،امام عصر،صاحب الزمان،بقیه الله،قائم،...

کفالت پدر:به طورمخفی بسربرد.

دوران زندگی:درچهاربخش

1-دروران کودکی درپنج سال تحت سرپرستی پدردرپشت پرده خفاء،تا ازگذنددشمنان کحفوظ بماندوهناگامی که درسال 260پدرش شهیدشد،مقام امامت به اومحول گردید.

2-غیبت صغری:از سال260هـ.ق شروع شدودرسال 329که حدود7سال میشودپایان یافت(اقوال دیگزی نیز گفته شده است).

3-غیبت کبری:ازسال 329شروع شد،وتاوقتی که خدابخواهدظهورکند،ادامه یافت.

4-دوران درخشان ظهورآن حضرت وحکومت خهانی او.

انتظارچیست؟

یکی از وظایف منتظران راستین ظهور مصلح بزرگ جهانی، این است که هرگونه ابهام و تردید را از دل ناامیدان و منکران بزدایند و شور و نشاط و امید را جایگزین آن گردانند.

وعده های ظهور امام زمان (عج ) در شعر و کلام اندیشمندان :

وعده های تحقق دولت عدل الهی، انتظار و ثواب منتظران و بعضی از وظایف آنها در دوران پرآشوب و آکنده از ظلم و ستم روزگار غیبت امام زمان علیه السلام در شعر و کلام بعضی اندیشمندان به وضوح دیده می شود که به نوعی امید را در قلوب ایجاد می نمایند. در این مطلب به بعضی از آن موارد اشاره ای گذرا می شود:

1. خواجه نصیرطوسی، در کتاب کشف المراد آورده است:" غیبت او، مربوط به خود ما است."

یعنی عدم آمادگی ما نسبت به ظهور امام، باعث به تعویق افتادن ظهور حضرت می شود. پس باید هر چه بیشتر و سریعتر خود را آماده انقلاب امام زمان (عج) بنماییم.

2. اسدی طوسی، در گرشاسب نامه سروده است:

از این پس نباشد پیمبر اگر

به آخر زمان، مهدی آید به در

بگوید خط و نامه کردگار

کند دین پیغمبری، آشکار

بدارد جهان بر یکی دین پاک

برآرد ز دجال و خیلش هلاک

رسد ز آسمان هر پیمبر فراز

شوند از پس"مهدی" اندر نماز

3. خواجه حافظ شیرازی، دیوان:

کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل

بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید

4. امام خمینی(ره)، در کتاب کوثر:

کسی که عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، حضرت مهدی است، آن هم نه عدالت در زمین برای رفاه مردم، بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت.

5. آیة الله طالقانی، در کتاب آینده بشریت از نظر مکتب ما:

آن دینی که پیشوایان حق دستور می دهند که چون اسم صریح" قائم به حق" و موسس دولت حقه اسلام برده می شود همه برپا بایستید و آمادگی خود را برای اجرای تمام اوامر و دستورات، بدین وسیله اعلام نمایید، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر برای اقامه حق در برابر بدخواهان نشان دهید، هیچ وقت نخواهد مُرد.

6. علامه طباطبائی، در تفسیرالمیزان:

حق این است که آیه شریفه(نور/54) جز با اجتماعی که به وسیله ظهور مهدی علیه السلام به زودی منعقد می شود قابل انطباق با هیچ مجتمعی نیست.

7. علامه جعفری، در ترجمه و تفسیر نهج البلاغه:

در آن روزهای الهی(ظهور)، چهره نورانی آن انسان کامل(حضرت مهدی علیه السلام)، چهره حقیقی قرآن را روشن خواهد ساخت. آرا و نظریات پیش ساخته که بر مبنای آلودگی های مغزی و تمایلات درونی شکل گرفته اند، توانائی رویارویی با آن قیافه نورانی قرآن را از دست خواهند داد...

8. محمد تقی شریعتی، سقراط خراسان:

عمر طولانی تر از حد طبیعی، نظایر فراوان دارد که در کتب مربوطه نقل شده و به نص قرآن، حضرت نوح نهصد وپنجاه سال در میان قومش درنگ کرد. بنابراین برمبنای هیچ قاعده و به استناد هیچ قانونی، چه عملی، چه عقلی و فلسفی، منکرین حق تخطئه و رد و انکار اعتقاد به ولی عصر(عج) را ندارند.

او در این عالم، مثل قلب در وجود آدمی است و از جزیی و کلی امور این جهان درست همچون قلب نسبت به بدن آگاه است.

همه روزه اعمال خیر و شر افراد به نظر مبارکش می رسد، از کارهای زشت شیعیان دلگیر و متاثر می گردد، و اعمال شایسته آنها، او را شادمان می سازد و درباره انجام دهنده اش دعای خیر می کند. اگر فقط یک روز از عمر دنیا بیش نماند، حتما ظهور می فرماید و جهان را پر از عدل و داد می کند پس از آنکه از جور و فساد لبریز شده باشد.

وظیفه شیعه این است که همواره منتظر ظهور باشد و از خدا بخواهد و دعا و ندبه کند. از بزرگترین عبادات همین انتظار است که شب های قدر، بلکه هر شب جمعه، حتی همه شب، این انتظار را داشته و به این امید و نیت به رختخواب رود، و ضمنا خود را آماده یاری آن بزرگوار نماید.

بزرگترین آرزوی شیعه این است که فرج آل محمد(ص) را دریابد و از اصحاب امام زمان علیه السلام باشد، اگر در این آرزو و در انتظار مرد، به شهادت رسیده و اگر به آن رسید، به سعادت ابدی نائل گشته است.

9. استاد شهید مرتضی مطهری، در کتاب قیام و انقلاب مهدی(عج):

مهدی موعود(عج) تحقق بخش ایده آل همه انبیا و اولیا و مردان مبارز راه حق است.

10. دکتر شریعتی، در کتاب انتظار مذهب اعتراض:

" انتظار" ، هم یک اصل فکری اجتماعی و هم یک اصل فطری انسانی است، به این معنا که اساسا انسان موجودی است منتظر و هر که انسان تر، منتظرتر.

"انتظار" به بشر، آینده گرایی و بینش بزرگ می دهد. اما بشر امروز در نظام پلید مصرفی، انتظار را از دست داده و فقط منتظر اتوبوس ایستاده است.

" منتظر" ، انسان معتمدی است که هر لحظه در انتظار انفجار قطعی نام های ضدانسانی است و همواره خود را برای شرکت در چنین انقلاب جهانی؛ که با شمشیر علی و زره پیغمبر و به دست فرزند پیغمبر و علی(علیه السلام) برپا می شود، آماده می کند.

11. شهید سید محمد باقر صدر، انقلاب مهدی(عج) و پندارها:

" مهدی" اسلام، انسان معینی است که در کنار ما با تمام وجودش زندگی می کند، و برای ما در همه این دردها، غصه ها و آتش تاخت و تازهای ستمگران... می سوزد. و خود او هم در انتظار آن لحظه ای است که بتواند دستش را به سوی ستمدیده محروم دراز کند و ریشه ستمگران را از بن بکند.

12. محمدرضا حکیمی، در کتاب خورشید مغرب:

"انتظار"، در درون تاریکی و سردی ها، به دمیدن سپیده دمان چشم داشتن، و به امید طلوع خورشید زیستن!

در جهان آکنده از ستم و بیداد، دست و پا زدن و از شادمانی طلوع طلیعه جهان آکنده از داد و دادگری سرشار بودن!

در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن، و چون کوه مقاوم بودن!

شمشیرها و شهادت ها را پذیرا شدن و خط ها و شهامت ها را پاس داشتن!

این است" انتظار"، شعار شورآور منتظران، مقاومان، پایداران، شیعیان، مهدی طلبان تاریخ.

انتظار، در ماهیت خود، انسان منتظر را متوجه خدای جهان می کند. منتظران، چشم به راه" مهدی"(عج) هستند. مهدی علیه السلام(همان) بنده خدا، که به قدرت خدا زنده است.

توجه به خدا و طلب فرج از درگاه خدا، از مهم ترین اصول این اعتقاد است.

منتظران باید همیشه روی دل به سوی خدا کنند و از پیشگاه لایزال، طلب گشایش و فرج نمایند.

انسان منتظر حکومت علی وار مهدی علیهماالسلام، علاوه بر تدین و تقوی، باید پارسا باشد و خود را چنان که آن پیشوا دوست دارد، بسازد و بدارد، و به او و یاران او شباهت به هم رسانده تا به لطف خدا درشمار آنان به حساب آید.

انسان منتظر باید دارای اخلاق اسلامی باشد، و جامعه منتظر باید مظهر اخلاق اسلامی باشد. شیعه باید با رفتار انسانی، همواره مایه زینت و افتخار ائمه طاهرین علیهم السلام باشد نه مایه ننگ آنان. و این رعایت، در دوران غیبت امام، واجب تر است.

دوران انتظار، دوران تکلیف است. و آن تکلیف، نگهبانی دین خداست در سطح فرد و در سطح اجتماع.

در عصر انتظار، ممکن است شبهه هایی در ذهن برخی به وجود بیاید، یا شیاطین پنهان و یا شیاطین آشکار، به سست کردن پایه های اعتقادی افراد برخیزند. باید در برابر این شبهه ها مقاومت کرد و آنها را از ذهن ها زدود.

نگهبانان میراث قرآنی و فرهنگ تربیتی اسلامی باید در برابر همه این تهاجمات پایداری کنند.

امید که همگی ما، خود را در برابر این مسئولیت خطیر، مسئول بدانیم و لحظه ای از وظیفه خویش در راه دفاع از دین خدا غافل نشویم.

امام منتظر و اعلام قیامت

اسماعیلیان گروه دیگری از شیعیان بودند که در مصر، بخش هایی از سوریه و ایران، ابتدا در برابر خلفای عباسی و سپس در برابر ترکان سلجوقی به قدرتی بلامنازع تبدیل شدند. اسماعیلیه ایران اگرچه نتوانستند قلمروی یکپارچه فراهم آورند ولی هسته هایی از دژهای مستحکم در سراسر ایران آن روزگار ایجاد کردند که می توانست خطری بالقوه برای حکومت های سنی مذهب متعصب باشد. دژهای اسماعیلیان در کوههای البرز، در زاگرس و درارتفاعات افغانستان کنونی از قدرتی انکارناپذیر برخورداربودند.

در آن زمان بیشتر جمعیت ایران سنی مذهب بودند" در "کتاب النقص" "نصیرالدین ابوالرشید قزوینی"، که از آثار جدلی شیعه در 560 ق است، کوششی در جهت به دست دادن جغرافیای نحله ای ایران به عمل آمده. مولف اظهار می کند که خراسان و ماوراء النهر و بخشی از عراق( عجم = مرکز ایران و محدود به اصفهان تهران و همدان و مشتمل بر شهرهای اراک(سلطان آباد)،همدان، گلپایگان، اصفهان، ملایر و کرمانشاهان) در کلام حنفی و معتزلی بودند، آذربایجان تا مرزهای آناتولی و همدان، اصفهان، ساوه و قزوین مذهب شافعی داشتند... نواحی لرستان، خوزستان، کرج(ابودلف در نزدیکی اراک)، گلپایگان، بروجرد و نهاوند پر از مشبهه یا مجسمه(اهل تجسم) بود و مازندران، قم، کاشان و آوه پیرو مذهب شیعه بودند."

اگرچه اسماعیلیان در اعتقادات و باورها با شیعیان امامیه اختلاف داشتند ولی به خاطر برخی تشابهات در زمره گروه های شیعه قلمداد می شدند، آنان نیز چون شیعیان امامیه معتقد بودند که امام از سوی امام پیشین انتخاب می شود. " اسماعیلیان، اسماعیل پسر امام جعفرصادق (ع) و پسر اسماعیل را امامان منصوص می دانستند. اما تا سال های دراز عقیده داشتند که امامان، غایب وغیر فعال می باشند." ایشان امامان پس از امام جعفر صادق را گمراه می دانستند.

گروه های شیعی در سده های نخستین اسلامی برای در امان ماندن از سخت گیری های خلفای عباسی، در حواشی قلمرو اسلامی به قدرت دست یافتند و حکومت های محلی ای چون ادریسیان(در افریقا) را تاسیس کردند. تلاش های اقلیت شیعه در نهایت در سال 297 ثمر داد و اسماعیلیان از این تاریخ تا 567 سلسله قدرتمندی را در مصر تشکیل دادند که اسماعیلیان سایر مناطق قلمرو اسلامی را به نوعی تحت حمایت خود داشت." اسماعیلیان سراسر ایران، فاطمیان مصر را به عنوان امامان علوی راستین و اخلاف اسماعیل به رسمیت شناختند و در میان کلیه مسلمانان تنها آنان را به عنوان پاسداران میراث روحانی پیامبر شایسته اطاعت و فرمانبرداری دانستند. امام سرانجام با قدرت ظهور کرده بود." ولی این وحدت چندات دوام نیاورد و دو دستگی در سال 487 پس از درگذشت المستنصر خلیفه فاطمی رخ نمود. " المستنصر خلیفه فاطمی مصر در سال 487 دیده بر جهان فرو بست پسر کهتر المستنصر ... با نام المستعلی به خلافت رسید. اما معروف بود که المستنصر پسر مهتر خود نزار را امام آینده تعیین کرده است. نزار به پشتیبانی گروهی از سپاهیان ... سر به شورش برداشت و تنها دو سال بعد نایره شورش وی فرو نشانده شد...در داخل مصر و یمن بیشترینه اسماعیلیان ... المستعلی را امام راستین شناختند اما در سوریه در میان اسماعیلیان تفرقه شدیدی بروز کرد... اما اسماعیلیان ایران نه در آن هنگام، مداخله فعالی در مصر کردند و نه هیچیک از اخلاف مستعلی را به عنوان مدعی قدرت در مصر به رسمیت شناختند." این اختلاف حتی با مرگ نزار خاتمه نیافت چرا که شایع بود که اسماعیلیان ایران پسر خردسال نزار را در الموت نزد خود نگاه می دارند، اگر چه این شایعه توسط هیچ یک از اسناد به دست آمده تایید نشده است ولی همین احتمال در آن زمان منشا برخی رویدادها شد که مورد بررسی ما است.

روند رو به رشد قدرت اسماعیلیان در ایران با "حسن صباح" آغاز شد و ادامه یافت. به لطف نوشته های "عطاملک محمد جوینی" در کتاب "تاریخ جهانگشای جوینی" که به فتوحات مغولان در ایران می پردازد، ما هم اینک به برخی اطلاعات موثق درباره اسماعیلیان و حسن صباح و اعقاب او دسترسی داریم. هولاکوخان مغول در سال 652 به تخریب و برچیدن تمام قلاع اسماعیلیه مبادرت ورزید. جوینی که در رکاب وی در این فتوحات شرکت جسته بود، بیان می کند که در ابتدا تصمیم برآن بود که کلیه کتب کتابخانه دژ الموت را در آتش بسوزانند ولی وی از خان مغول درخواست کرد که برخی از کتب را در دسترس وی قرار دهند. از اینجا است که اطلاعاتی از اسماعیلیه از خطر نابودی می رهد. جوینی دراین باره چنین گفته است: " آنچ مصاحف ( جمع صحف- کتاب ها) و نفایس کتاب بود بر منوال "یخرج الحی من المیت" از آن میان استخراج می رفت، مجلدی کتاب یافت مشتمل بر احوال وقایع "حسن صباح" که ایشان آن را "سرگذشت سیدنا" خوانند. آنچ مقصود بود و مناسب لیاقت این تاریخ نقل افتاد."

چنین است که ما از آغاز کار حسن صباح اطلاعاتی به دستی می آوریم. دراین کتاب از قول حسن صباح نقل می شود: " من مذهب آباء خویش، مذهب شیعه اثناعشری داشتم، در ری شخصی بود "امیره ضراب" نام بر مذهب باطنیان مصر و هر وقت ما را با یکدیگر مناظره می بود و او مذهب مرا کسر می کرد و من مسلم نمی داشتم، اما در دل من آن سخن جای گیر بود، در اثنای آن بیماری مخوف صعب روی نمود، با خویش اندیشه کردم که آن مذهب حق است و از غایت تعصب تصدیق آن نکردم."


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

بررسی سبک معماری در دوره رنسانس در اروپا

کلیسای سان فرانسیکو یک بازسازی ساختار گوتیک که مانند سانت آندن به گونه ای بود که سر در برخوردار از طاق پیروزی روحی را در خود داشت و متأسفانه این بنا ناتمام باقی مانده است سانت آندن یک ساختمان بسیار دینامیک می باشد سر در پیروزی آن از کنتراست های شدیدی برخوردار است پیش آمدگی و نود نظم نیمستون ها وجود دارد که عناصر معماری را نشان می دهد اما ضرروت
دسته بندی معماری
فرمت فایل doc
حجم فایل 21 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
بررسی سبک معماری در دوره رنسانس در اروپا

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

معماری در کلیساها

کلیسای سان فرانسیکو یک بازسازی ساختار گوتیک که مانند سانت آندن به گونه ای بود که سر در برخوردار از طاق پیروزی روحی را در خود داشت. و متأسفانه این بنا ناتمام باقی مانده است.

سانت آندن یک ساختمان بسیار دینامیک می باشد. سر در پیروزی آن از کنتراست های شدیدی برخوردار است. پیش آمدگی و نود نظم نیمستون ها وجود دارد که عناصر معماری را نشان می دهد اما ضرروتاً غیر عملیاتی می باشند، بسیار کم عمق می باشد. این است و بتاین با ارگ زیاد تو رفته که باعث فراهم شدن رواق بزرگ جلو در اصلی می شود. اندازه این درک در نمای مستقیم در دو روزنه مربع شکل در بالا می باشد که اطراف آن را شکل داده است. نور و سایه تأثیر بسیار زیادی روی سطوح ساختمان دارد و این بخاطر کم عمق بودن mouldings و عمق هشتی آن می‌باشد. در قسمت داخلی را آلبرتی با و راهروها سنتی را قرار داده بود.

در عوض پیشرفت آهسته و ماهرانه ای از ارگ های بلند متفاوت و دروازه های مربع شکل کوتاه و تکرار نقش و نگار طاق پیروزی سر در وجود دارد.

سانت آندن، مانتآا، سردر، عکس رز

فرود اینگه هلند

دو تا از بهترین ساختمان های مشهور آلبرتی در فلورنس بالا زو و روسلی و در ماریا نووالا می باشند. آلبرتی برای کاخ ترتیب های کلاسیک ستون ها را در سردر روسه سطح بکار برده است که مربوط به سال 51-1446 می‌باشند. در سانتا ماریا نوولا او مأموریت داشت تا اکوراسیون سرور را تمام کند. او حراج را در سال 1456 کامل کرده کار تا سال 1470 تمام نشد

سردر سانتاماریا نووالا، سال 70-1456 را نشان می دهد.

قسمت پایین ساختمان از طاقچه های سبک گوتیک و کوراسپون مدرن چند رنگی را داشته است یک پنجره ocalar بزرگ در قسمت پایان رواق وجود داشته است که مورد توجه قرار داده شده است

آلبرتن به سادگی هر چیز که قبلاً در جای خود قرار داشت و سنت فلورئیتین را برای رنگارنگی که به خوبی در صومعه سان گیووانی برقرار گردیده بود و محترم ترین ساختمان در شهر بود و احترام می گذاشت اکوراسیون عمداً از مرمر چند رنگ بود که بصورت سف اما دارای ترتیب بود که با محفظه های منظم و نقش و نگار دایره ای ساخته می شد که به شکل پنجره مرور و گرد تکرار می شد. و قرار بود دستگاه استاندارد در نسانس برای حل کردن مسئله ارتفاع های سقفی متفاوت پدید آید و فضای بین سطوح افقی و عمودی را در خود قرار دهد.

گسترش رنسانس در ایتالیا

در قرن پانزدهم محکمه های بعضی دولت های ایتالیایی دیگر مرکزی برای گسترش فلسفه، هنر و معماری رنسانس تبدیل شده بودند.

در مانتوآ محکمه گنزاگا Gonzaga وجود داشت که آلبرتی در کلیسای بزرگ دارای سالن دراز سانت آندن وسان سباستینو را طراحی کرد.

اربینو مرکز مهمی با کاخ دوکی جدید بود که در آنجا ساخته شده بود. فرارا تحت است Este در اواخر قرن پازدهم گسترش یافت به طوری که چندین کاخ جدید مانند پلازو دی دیامانتی و پارازو و اسکی فاینو برای بورسودست ( Borso dEst) ساخته شده در میلان تحت ویسکانتی سرتو سادی پاویا کامل شد و سپس تحت اسفورزا کاستلو اسفورز اسکو ساخته شد.

در وینس، سان زاکاریا اولین سردر رنسانیسی خود را با دستان انتونیو کامبلو و مورو گوداسی که در دهه ی 1480 شروع شد به دست آورد. گیووانتی ماریا ناسکانتو، معمار مجسمه سازی ورنی معماری رنسانی را در با لوگیا کورمارو در باغ آلبیس کورنارو انجام داد.

در جنوب ایتالیا استادان رنساسی توسط آلفا نزووی از آروگون بعد از پیروزیش بر پادشاه نابلز به نابلز خوانده شد. قابل توجه ترین مثال ها از معماری رنسانس در آن شهر کاپلا کاراک سیولو می باشد که بر امانته و پالازو اورسینی دی گراوینا نسبت داده می شود که توسط حبرئیل رانهلو بین سالهای 1513 و 1549 ساخته شده است.

اوج رنسانس

در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم معمارانی مانند برامانته، آنتونیو، دوسانگالو، یانگر و دیگران مهارت سبک تجدید بنا شده و توانایی برای به کار بردن آن در ساختمانهایی مانند کلیسا و شهر پالازو را نشان دادند که کاملاً با ساختارهای دوران عقیق متفاوت بود. این سبک دکوراسیون بیشتری داشت و تزئینات مجسمه سازی، گندها بسیار شاخص بودند. دوره معماری به عنوان اوج رنسانس معروف می باشد که با دوران رئونالدو، متیل آنجلو و رانائل تطابق دارد.

برامانند

رونا تو برامانته ( 1514- 1444) در اوربینو متولد شد و از نقاشی به معماری روی آورد. اولین حیات مهم خود را تحت لودوویکو اسفورزا، لوکیلان به دست آورد که برای او تعدادی از ساختمانها را در خلال 20 سال ساخت. بعد از سقوط میلان به دست فرانسه در سال 1499 برامانند به روم مسافرت کرد در آنجا او بیشترین موفقیت خود را تحت حیات پاپ به دست آورد.

ظریفترین اثر معماری برامانتد در میلان اضافه کردن صلیب و هرایان بر کلیسای صومعه ی سانتا ماریا دل گزاری می باشد این بنای آجری به گونه ای است که تعداد زیادی از آن به سنت شمال ایتالیا مربوط به تعمیرگاه های دارای گنبدهای مربعی شکل می باشد. ساختمان جدید تقریباً به طور داخلی طرح ریزی شده است به جزء در قسمت اصلی که کلیسای کوچک تا حد بیشتری از بازویی های کلیسا گسترش دارد. گنبد نیمه کردی با قطر تقریباً بیست متر به طور پنهان در داخل یک ساقه گنبد هفت ضلعی بالا می آید که در سطح بالاتر با روزنه های کلاسیک طاق مانند همراه می باشد. کل قسمت خارجی جزئیات تزئین کاری شده با تزئینات سفال محلی را دارا می باشد.

در روم برامانتد را خلق کرد که به عنوان “جواهر معماری کامل” توصیف می شود که تم پیتو در صومعه سان پریو در مانتوریو می باشد. معبد دایره ای شکل کوچک مکانی می باشد که در آنا ست پیتر شهید شد و بنابراین مقدس ترین مکان در روم می باشد. ساختمان سبکی را در خود دارد که به باقی مانده های معبد وستا مقدست ترین مکان روم باستان شباهت دارد. آن هرماه با کنتراست فضایی با صومعه ای می باشد که در اطراف آن قرار دارد. مانند شکل بالا از قسمت نزدیک صومعه به نظر می رسد که دارای ارگ و ستونهایی باشد شکلی که از آن در نمای متکی به خد نمود پیدا کرده است.

برامانته کار خود را در واکیتان ادامه داد در آنجا او کورتیلی با شکوه ست. داماسو و کورتیلی مربوط به بلوار را طراحی کرد . در سال 1506 طرح برامانته برای بازسازی پاپپ جولیس روم مربوط به کلیسای بزرگ ست پیترز انتخاب شد و سنگ بنای آن گذاشته شد. بعد از فوت برامانته تغییرات زیادی را آنجلو به عنوان معمار اصلی آنرا به چیزی نزدیکتر به پیشنهاد اصلی برامانته تبدیل ساخت

سانگالو

آنتونیو داسانگالو یانگر ( 1546-1485) یکی از خانواده مهندسین نظامی بود. معویش گیلیانو یکی از افرادی بود که نقشه را برای ساخت مجدد کلیسای ست پیتر ارائه کرد و به طور خلاصه با رافائل معاون اجرایی بود.

آنتوینودا سانگالو نیز طرحی را برای کلیسای ست پیتر ارائه کرد و معمار اصلی بعد از فوت را نائل و موفقیت خود را با مشیل آنجلو به دست آورد.

شهرتش به ارتباط او با کلیسای ست پیتر مربوط نمی شود بلکه به ساختمان کاخ فارنیز بزرگترین کاخ در آن دوره مربوط می شود که در سال 1530 شروع شد. نمود بزرگی آن تا حدودی به اندازه ی خالص آن ( 5 متر طول در 5/28 متر ارتفاع) و به مشرف بودن مکانی رفیع و بلند پایه ی آن مربوط می شود. همین طور او ساختمانی از زیبایی خاص میباشد. که برای این طور خانه ی بزرگ و لوکسی در آن زمان غیر معمول بوده است که به طور کلی از آجر کچ و سیمانی بیش از سنگ ساخته شده باشد. بر خلاف دیوارهای نرم صورتی رنگ سنگهای بنفش در گوشه ها دروازه ی بزرگ ساده و تکرارهای یکسان پنجره ها دارای جزئیات ظریف تأثیر گذاری قوی، یک استاندارد جدیدی از کاخ سازی را ارائه می دهند. قسمت بالایی سه طبقه یک اندازه توسط میشل آنجلو اضافه شده است. همین طور تا حدودی درست است که این ساختمان بزرگ آجر می باشد شکوه جزئیات معماری آن فقط از سنگ معدن نیست بلکه از سالن بزرگ آن می باشد.

رافائل

رافائل (1520-1483)، اوربینو، تحت پرو گینو در پروکیا قبل از اینکه فلورانس حرکت کننده آموزش دید و آن زمانی بود که معمار اصلی ست پیتر همراه با آنتاتینو سانجالو کار می کرد. همین طور او تعدادی از ساختمانها را طراحی می کرد که اکثر آنها توسط دیگران کامل شدند تنها تأثیر گذار ترین اثر او بالازو پاندول فینی در فلورانس بود که دارای دو طبقه با پنجره های درست برجسته شده از نوع پرستشگاه بود که هر مجموعه با نیم ستونهای منظم، قرنیس، سنتوریهای دارای ارگ تفاوتی و سنتوریهای مثلثی نمود پیدا کرده بودند.

روش گرایی

روش گرایی تا حد گسترده ای با تمایلات متفاوت در کار میشل آنجلو، کیلیورومانو، پروزی و اندر، آلادیو مشخصه گزاری شده است که باعث سبک باروک شد که در آن همان مفهوم و واژه معماری برای فصاحت و بلاغت مورد استفاده قرار می گرفت.

پروزی

بالدارسار پروزی، (1536-1481) معماری بود که در سینا متولد شد اما در روم مشغول کار بود کار او اوج رنسانس و روش گرایی را به یکدیگر پیوند داد. ویلای فارن سیانای او مربوط به سال 1509، بالازو ماسیوآله کولونه را نشان می دهد. یک مکعب تاریخی بسیار نامنظم با دو طبقه ی مساوی می باشد. طاقنماها تا حد زیادی با ترتیب هایی از نیم ستونها نمود یافتند. این ساختمان به خاطر دیوارهای دارای نقاشی آبرنگ خود فوق العاده و غیر معمول می باشد مشهورترین کار پروزی پالازو ماسیئو آله کولونه در روم می باشد. مشخصه های غیر معمول این ساختمان انجمن های سردری آن می باشد که با ظرافت در اطراف منحنی خیابان قرار دارند. آن در طبقه ی همکف رواق مرکزی تاریکی دارد که به طور موازی با خیابان می باشد. اما به صورت یک مکان نیمه بسته می باشد تا اینکه یک ایوان درونی باز باشد. در بالای این بنا سه طبقه ی یکسان بالا رفته است. دو طبقه ی بالایی با پنجره های افقی کوچک با چارچوبهای سطح نازک می باشند که قرنین با هشتی گود تمایز و کنتراست ایجاد می کنند که از زمان ساخت آن به عنوان پناهگاهی برای فقیران شهر مطرح بوده است.

گیلیورومانو

گیلیورومانو (1546- 1499)، یکی از شاگردان رانائل بود که او را در کارهای متعدد برای واکتیان کمک می کرد. همین طور رومانو یک طراح دارای انگیزه بالا بود که برای فدریکسوی دوم گانزاگا در مانتوآ روی پالازوته ( 1534- 1524) پروژه ای که مهارت های او به عنوان یک معمار مجسمه ساز و نقاش را تلفیق می کرد. کار می کرد. در این کار با ترکیب کردن سرداب های باغ و نقاشی های آبرنگی او از اثرات سه بعدی استفاده می کند. ترکیب شگفتی ساز شکل و بافت معماری و استفاده مکرر از مشخصاتی را دارد که تا حدودی نامتناسب یا بدون تراز می باشند. تأثیر کلی و هم آور و اختلال آور است. ایلان راکوم رومانو را به عنوان “ یکی از اولین ارتقا دهندگان روش گرایی” مطرح می سازد.

مشیل آنجلو

مشیل آنجلو بائو ناروتی ( 1564- 1475)، یکی از افراد بزرگ خلاق می باشد که دستاوردهایش در اوج رنسانس شاخص می باشد. او در هر کدام از حیطه های نقاشی، مجسمه سازی و معماری بسیار مهارت داشته است. و دستاوردهایش تغییرات زیادی را در هر دوره ایجاد کرده است. شهرت معماری او به طور خاص به دو ساختمان: قسمت های داخلی کتابخانه ی لورناتین و سرسرای آن در صومعه سان در فلورانس و کلیسای بزرگ ست پیر در روم می باشد.

کلیسای ست پیر“ بزرگترین خلق اثر دوره‌ی رنسانس” بوده است و تعداد زیادی از معماران مهارتهای خود را در آن به کار برده اند. اما در نهایت مقدار بیشتری از طرح میشل آنجلو سنت به هر معما قبل یا بعد از او مطرح بوده است.

کلیسای ست پیر طرحی که سنگ بنای آن در سال 1506 گذاشته شد مربوط به برامانته می باشد. تغییرات متعددی در طحر توسط تعدادی از معماران رخ داد که بعد از او آمدند اما مشیل آنجلو وقتی که در سال 1546 پروژه را به دست گرفت طرح صلیب یونانی برامانته را تغییر داد و ستونها دیوارها و گنبد را دوباره طراحی کرد قسمت هایی را که ظرفیت برای بار کم ساخته شده بودند با نسبت های بزرگتری ساخت و راهروهای دایره ای را از کلیسای کوچک و بازویی های یکسان کلیسا را برداشت. هلن گاردنر می گوید: میشل آنجلو با چند اثر کوتاه از قلم پیچیدگی دانه برفی آن را به واحدی بزرگ و هماهنگ تبدیل ساخت

گنبد میشل آنجلو شاهکار طراحی بود که دو پوسته ی بنایی، یکی در دیگری را مورد استفاده قرار می داد که یک گلدسته‌ی بزرگی مانند فلورانس روپ شت بندها قرار داشت. در ارتباط با قسمت خارجی ساختمان او ترتیب بزرگی را طراحی کرده بود که هر طاقنمای خارجی را مشخص می کرد. قسمت کلی با یک پیشآمدگی گسترده هماهنگ می شد که به طور یکپارچه مانند یک روبان و نوار موج دار در اطراف کل ساختمان می چرخید.


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

بررسی هنر معماری ایران در دوره ساسانیان

آثار معماری که تا کنون توسط باستانشناسان ایرانی و خارجی در نقاط مختلف شناسایی شده موید عظمت و شکوه معماری ایران در ادوار مختلف است در فرهنگ معماری یک جامعه دو مسئله عمده همواره مورد نظر بوده یکی بافت شهری و دیگری ساختمانهای عمومی و شخصی، که هر دو شدیداً دارای جنبه‌های قومی اجتماعی هستند از آنجا که هنر معماری همواره مهمترین و ارزنده‌ترین مظهر قدرت
دسته بندی معماری
فرمت فایل doc
حجم فایل 22 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34
بررسی هنر معماری ایران در دوره ساسانیان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

پیشگفتار

آثار معماری که تا کنون توسط باستانشناسان ایرانی و خارجی در نقاط مختلف شناسایی شده موید عظمت و شکوه معماری ایران در ادوار مختلف است. در فرهنگ معماری یک جامعه دو مسئله عمده همواره مورد نظر بوده: یکی بافت شهری و دیگری ساختمانهای عمومی و شخصی، که هر دو شدیداً دارای جنبه‌های قومی- اجتماعی هستند. از آنجا که هنر معماری همواره مهمترین و ارزنده‌ترین مظهر قدرت حکومتها بوده، می‌توان گفت یادگاری معماری این سرزمین اسنادی گرانبها و پر ارزش است که نشان دهنده قرنها تکامل و ذوق و اندیشه هنری مردم این سرزمین از دورترین ازمنه تاریخ می‌باشد. معماری ایران در سیر تکامل خود از تجارب گذشتگان بهره‌مند شده و از تداومی بی‌نظیر برخوردار است. به دنبال این تکامل و پیوستگی که از ویژگیهای معماری سنتی ما ایرانیان است، معماران چیره‌دست ایرانی بخوبی توانسته‌اند آثار بسیار ارزشمندی که وابستگی کامل به زندگی دارد به وجود بیاورند.

بدون شک یکی از راههای شناسایی اینر هنر ارزنده ایران، مطالعه و تحقیق درگذشته این هنر است. بی‌تردید تاریخ معماری ایران بدون در نظر گرفتن پیشینه معماری ایران قبل از اسلام و اوایل اسلام، تنها نشان دهنده از هم گسیختگی و بی‌توجهی به هنر معماری این سرزمین است. به همین دلیل، با نگرشی کوتاه و اجمالی به معماری قبل از دوره سلجوقیان به موضوع اصلی می‌پردازیم. در این نگرش کوتاه، قصد وارد شدن در تحقیقات عمیق را نداریم. زیرا در سرزمین ما آثار معماری فراوانی از دوران باستان و اوایل اسلام به جای مانده که پرداختن به هر یک از این آثار- که مایه افتخار هنر معماری ما ایرانیان است- نیاز به مطالعه و تحقیق فراوان دارد.

در این بررسی، ویژگیهای معماری، عناصر معماری و تکنیکی، تاثیر معماری قبل از اسلام، بویژه دوره ساسانی، نقشه و سبک و شیوه ساختمانی آثار، نقش تزیینات و عناصر تزیینی (کاشیکاری، آجرکاری، خطوط، کتیبه‌ها، گچبری، و فرسکوسازی)، مواد ساختمانی، و دیگر جزئیات هنر معماری به تفصیل مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

بررسی هنر معماری این دوره، از معماری مساجد آغاز می‌شود، زیرا مسجد که اولین پایگاه و مرکز تجمع مسلمانان بوده، در نظر مسلمان خانه خدا و محل عبادت است و، به همین دلیل، در تمامی ادوار مختلف اسلامی و در تمام سرزمینهای اسلامی بنای آن اهمیت فراوان دارد. و سپس معماری مناره‌ها، مدارس، کاروانسراها، برجهای مقبره‌ای یا آرامگاه‌ها، و مختصری از شهرسازی مورد بررسی قرار می‌گیرد. در بررسی هر یک از انواع این معماری ضمن ذکر علل به وجود آمدن و کاربرد آنها، با ارائه شواهدی از آثار به جای مانده از این دوره، سعی شده تا شناخت کاملی از هنر معماری دوره سلجوقی به هنر دوستان و علاقه‌مندان به هنر معماری عرضه شود. آثار معماری مورد مطالعه اکثراً در داخل ایران قرار دارند؛ با توجه به محدوده ایران در زمان سلجوقیان- که شامل ناحیه وسیعتری بود- چند نمونه از شاهکارهای هنر معماری این دوره اکنون در خارج از مرزهای سیاسی ایران واقع شده‌اند. امید است این کتاب بتواند دوره‌ای از تاریخ هنر معماری اسلامی میهن عزیزمان را به دوستاران هنر معماری ایران بشناساند.

بناهای دوره سلجوقی

بناهای تاریخی زمان سلجوقیان که تاکنون به جای مانده اغلب جنبه مذهبی دارند و از آثار موجود این دوره چنین استنباط می‌شود که سلجوقیان ساختن مساجد، مدارس و مقبره‌ها را بر دیگر بناها ترجیح داده‌اند. زیرا از بنای خاکها، خانه‌ها، و دیگر آثار معماری این دوره اطلاع زیادی در دست نیست. تنها در سالهای اخیر در اثر کاوشهای علمی که در بعضی از نواحی ایران به عمل آمده چند نمونه از این نوع معماری سلجوقی کشف شده است که از بقایای مختصر آن می‌توان تصویری از این نوع معماری در ذهن ایجاد کرد. با نگرشی کوتاه به آثار معماری این دوره ایران، می‌توان به این نتیجه رسید که کوشش سلجوقیان بیشتر در به وجود آوردن بنای ساختمانهای از نوع مسجد متمرکز گردیده است و برای رسیدن به این هدف با استفاده از عناصر معماری ساسانی (گنبد، ایوان، حیاط) و اسلوب ساختمانهای طاقدار و دیگر روشهای مختلف توانسته‌اند خاصیت و کیفیت دقیقی به معماری این دوره ایران ببخشند و در نتیجه معماری شکل مشخص ایرانی به خود گرفته، طرح حیاط چهار ایوانی با رواقهای اطراف آن اساس معماری سلجوقیان را در بناهای مذهبی و غیرمذهبی تشکیل داده است.

الف) بناهای مذهبی

1- مساجد

در نیمه دوم قرن پنجم هجری، هنر معماری ایران به درجه کمال و شکوفایی خود رسید و صفات خاص این دوره با قدرت سیاسی و شور مذهبی آن در معماری و بنای مساجد که در‌انگیزترین آثار معماری اسلامی به شمار می‌رود تجلی یافت، و معماران زمان سلجوقی با استفاده از فرمهای زمان ساسانی و مهارت در به کار بردن آنها به عوامل و عناصری که بتوان با آن مساجد بزرگ را بنا کرد دست یافتند، و سبک معماری چهار ایوانی در بناهای مذهبی، بخصوص در مساجد این زمان متداول شد و بیشتر ابنیه ایران بر محور معماری چهارایوانی ساخته شدند. این سبک معماری نه تنها در ایران بلکه در بیشتر سرزمینهای اسلامی تحت سلطه سلجوقیان رواج یافت و، در نتیجه، مساجد بزرگی با این طرز معماری در کشورهای اسلامی ساخته شد. با یک نظر اجمالی به مساجد مهم ایران که بعد از دوره سلجوقیان احداث شده است، بخوبی می‌توان دید که طرح مزبور تا چه اندازه سرمشق و نمونه عمومی مساجد در ادوار بعدی گردیده است، به طوری که هم اکنون نیز پیروی از شیوه مزبور ادامه دارد. با در نظر گرفتن اینکه ادامه این شیوه معماری، بعد از دوره سلجوقیان بیانگر همان ویژگی معماری ایران است که از تداوم بی‌نظیری برخوردار می‌باشد. می‌توان گفت معماری ایران در سیر تحولی خود در هر دوره، از تجارب گذشتگان سود جسته و با تکامل آن توانسته است آثار با ارزشی خلق کند که امروزه مایه مباهات ما ایرانیان است. نقشه و طرح کلی مساجد، در شکل کامل خود، در این دوره دارای خصوصیات ذیل است:

«در ابتدای محور طولی بنا، سر در ایوان قرار دارد که در جلو آن صحن باز واقع است. طاقنماهای دور صحن به چهار ایوان ختم می‌شوند که دو ایوان در محور طولی و دو ایوان در محور عرضی قرار دارند و شبستانها در پشت طاقنماها واقعند؛ ایوان اصلی در محور طولی مسجد و روبروی ایوان ورودی، که سوی دیگر صحن است قرار دارد، و به شبستان مربع شکلی باز می‌شود که گنبد دارد و در دیوار جنوبی آن، در انتهای محور طولی مسجد، محراب واقع است.» مهمترین مساجد دوره سلجوقی که همه این عوامل را دارند عبارتند از: مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع زواره، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع برسیان، مسجد جامع گلپایگان، و مسجد جامع قزوین.

مسجد جامع اصفهان

مسجد جامع اصفهان، نمونه کامل‌ترین مسجد چهار ایوانی دوره سلجوقی و یکی از زیباترین بناهایی است که مجموعه کاملی از تزیینات دوران اسلامی ایران را داراست. «این مسجد در عهد سلجوقی و به دستور ملکشاه سلجوقی در محل مسجد قدیمی ساخته شد که در دوره‌های بعد بارها تغییراتی در ان داده‌اند و مسجد توسعه یافته، ملحقاتی چند نیز به آن افزوده شده است. از مسجد قدیمی اثری به جا نمانده است اما به گفته مورخین و سیاحانی چون ابن حوقل، مقدسی، مافروخی، و ناصر خسرو که آن را دیده و در کتابهایشان ذکر کرده‌اند مسجد دارای فرمی ساده و شامل صحن بزرگ و رواقهای متعدد بوده است». با بررسیها و خاکبرداریهایی که در سالهای اخیر در بعضی از قسمتهای این مسجد جامع کنونی که در حقیقت مجموعه‌ای از شیوه‌های معماری و آثار هنری دوره‌های بعد از اسلام تاریخ ایران است شامل قسمتهایی می‌باشد که بررسی و مطالعه آن گویای تحولات معماری دوره‌های اسلامی ایران در مدت هزار سال اخیر است. لذا سعی می‌شود اجمالاً به بررسی بعضی از قسمتهای این مجموعه نفیس پرداخته شود.

کلیاتی درباره معماری دوره سلجوقیان

در این فصل، کوشش شده تا ویژگیهای عمده معماری و عناصر تشکیل دهنده آن در دوره سلجوقی مورد بحث و تجزیه و تحلیل نهایی قرار گیرد. بدین منظور با همکاری آقای پرفسور یلمازانگه، استاد دانشگاه هنر و معماری قونیه ترکیه، این بررسی را در تقسیمات زیر انجام می‌دهیم.

1- معماری ویژگیهای بناهای چهار ایوانی.

2- تزیینات، شامل: کاربرد آجر، کاشیکاری، گچبری، و مقرنس‌کاری.

3- خصوصیات معماری مقبره‌ها و آرامگاهها.

در آخر این بحث، عوامل و عناصر به وجود آورنده بنای مقبره‌ها و تزیینات آنها جداگانه مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرد. علت جدایی این فصل از دیگر فصول، وجود سبکها و طرحهای مختلفی است که در ساخت بنای این مقبره‌ها به کار برده شده است، در نتیجه هر کدام ویژگی خاصی را عرضه می‌دارند. به علاوه پراکندگی این مقبره‌ها در مناطق مختلف کشورمان و وجود چند نمونه از آنها در خارج از مرزهای کنونی ایران موجب این بررسی جداگانه شد، زیرا نوآوری در معماری هر کدام از این مقبره‌ها نشان‌دهنده تحول عظیم معماری این دوره از تاریخ هنر معماری اسلامی ایران نیز می‌باشد.

الف- معماری و ویژگیهای بناهای چهار ایوانی

ترکان سلجوقی قومی بیابانگرد بودند که میراث فرهنگی ناچیزی داشتند، اما زمانی که در ایران جایگزین شدند، سرکرده‌های سرسخت و خشن آن قوم به حمایت از ادب و هنر ایران برخاستند و هنرمندان و صاحبان حرف را در مقر حکومت خود یعنی در مرو، هرات، اصفهان، و نیشابور گردآوردند. سلجوقیان اگر چه ترک بودند اما بزودی تحت تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی قرار گرفتند. کارهای سیاسی، اداری، و فرهنگی بکلی در دست ایرانیان بودن و در میان ایشان وزیر بزرگ، نظام‌الملک طوسی، در تاریخ ایران نامی بسیار بزرگ و مقامی ارجمند دارد. او یکی از معروفترین وزرا و سیاستمداران شرق به شمار می‌رود و برای عدالت و حسن تدبیری که در اداره امور مملکت به کار می‌برد و نیز علاقه زیادی که به صنایع، مخصوصاً ساختن بناهای مهم داشت، شهرت به سزایی دارد. در این عصر اقدامات زیادی جهت توسعه و تکامل زندگی شهری و رونق تجارت و صنعت صورت گرفت و بناهای بزرگی که تعدادی از آنها تا کنون باقی مانده است، ایجاد شد. شهرهای بزرگ با باروهای بلند آجری برپا و انتقال مرکز زندگی از شهرهای کوچک قدیمی به شهرهای بزرگ باعث تاسیس شهرستانهای بزرگی شد. در اثر توسعه تجارت و صنعت، و رفت و آمد کاروانیان در داخل و خارج ایران، کاروانها دارای سازمان و تشکیلات منظمی شدند و در بین راهها برای استراحت و اترقا این کاروانها، رباط‌ها و کاروانسراها ایجاد شد. بر اثر این تحولات شهرها گسترش یافت و در نتیجه آثار هنری و تزیینات در امر شهرسازی و معماری راه پیدا کرد و موقعیت خاصی کسب کرد. بنای مساجد، مدارس، و مقبره‌ها در شهرها رواج یافت و بازارهای بزرگی به وجود آمد.

شهر مرو که زمانی پایتخت سلطان سنجر بود، در زمان سلجوقیان موقعیت خوبی داشت. این شهر در این زمان در اوج شهرت و شکوفایی بود. در آن زمان شهر مرو دارای دو خیابان - از شمال به جنوب و از شرق به غرب- بود که بازار شهر در تقاطع این خیابانها قرار داشت. بنا به منابع و اطلاعات قدیمی که وضع شهر را شرح می‌دهند، سقف این بازار- واقع در مرکز شهر- با قبه پوشیده شده بود. صاحبان حرف و هنر هر کدام از سازمان و تشکیلات قابل ملاحظه‌ای برخوردار بودند. دکانهای زرگرها، ریخته‌گرها، فلزکاران، و سفالگران به صورت گروهی، در محلهایی مخصوص قرار داشتند. کاخهای سلجوقی و مساجد و مدارس در قسمتهای مرکزی شهر قرار گرفته بود و مقبره سلطان سنجر در کنار مسجد ساخته شده بود که به قول یاقوت در معجم‌البلدان، گنبد آبی رنگ این مقبره از مسافت دو روز راه به خوبی دیده می‌شد. از افتخارات این شهر سلجوقی وجود کتابخانه بسیار غنی آن بوده است. در موقع استیلای مغول، جمعیت این شهر در حدود هفتصد هزار نفر و حتی به روایاتی در حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر بوده است. از دیگر شهرهای این دوره، می‌توان شهر جرجان را ذکر کرد. خرابه‌های این شهر که در چهار کیلومتری شرق شهر جدید گنبد قابوس در جنوب‌شرقی دریای مازندران واقع شده، در دوره اسلامی اهمیت خاصی داشته است. با کاوشهایی که در سال 1350 توسط مرکز باستانشناسی ایران در ویرانه‌های این شهر اسلامی شروع شد آثار و شواهد زیادی از شهرسازی و معماری عهد سلجوقیان کشف شده است. وجود خیابانهای آجرفرش با پیاده‌روهای دو طرف آن و همچنین کانال انشعابی در وسط خیابان و تنبوشه‌های اطراف آن که آب مورد نیاز را به خانه‌ها می‌رسانده، همگی دلیل بر اهمیت شهرسازی در این دوره است. طرحهای به کار برده شده در تزیین این خیابانها بسیار زیبا و جالب توجه است، زیرا نظیر این طرحها را در تزیینات دیواری این دوره از معماری ایران می‌بینیم. طرح این آجرچینی‌ها به فرمهای جناغی، افقی، عمودی، و شکسته است و برای استحکام بیشتر خیابان آجرها را عمودی چیده‌اند. در دو طرف این خیابانها آثار ساختمانی متعددی مانند ستونها، دیوار خانه‌ها، دکانها، چاههای متعدد، کانال، و حوضهایی که همگی با آجر ساخته شده، از زیر خاک بیرون کشیده شده‌اند. کاوش در این شهر هنوز تمام نشده، بنابراین نمی‌توان اطلاعات کاملی را ارائه داد. امید است این مطالب مختصر راهگشای کسانی باشد که در زمینه شهرسازی این دوره از تاریخ کشورمان تحقیق می‌کنند. چنانکه ذکر شد، سلجوقیان حامی و مشوق هنرمندان و صنعتگران بودند. این حمایت شامل معماران نیز می‌شد. و در رشته معماری از ایجاد سبکها و بناهای موثری حمایت کردند به طوری که این حمایت به فرمهای پیشین معماری اسلامی در ایران، خاصیت و کیفیت دقیقی بخشید. دونالد ن. ویلبر نویسنده کتاب معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان معتقد است که «این حمایت موجب شد تا اشکال معماری قدیم به صورتی معین متبلور شود. اگر این پشتیبانی در کار نبود امکان داشت که معماری ایرانی مدتی دراز همچنان به صورتی کم ارزش و بی‌اهمیت باقی بماند. در حالی که هنر معماری در این دوره درخشان و شکوفا به درجه کمال رسید و بسیاری از دانشمندان و باستانشناسان اسلامی بر این عقیده‌اند که معماری اسلامی ایران در این زمان به نهایت درجه ترقی خود رسیده است. مسئله جالب توجه در هنر معماری سلجوقی، سهم ذئوق و اندیشه معماران ایرانی در ایجاد چنین دوره درخشان و تثبیت شده‌ای در هنر است. متاسفانه برخی از نویسندگان تاریخ هنر ایران به غلط تصور کرده‌اند که این بدایع هنری را سلجوقیان از موطن اصلی خود به ایران آوردند. این اشتباهی بزرگ است، زیرا الپتکین و سبکتکین یا ملکشاه و سلطان سنجز، همگی در ایران اقامت داشتند و موطن اصلیشان، یعنی ترکستان، هنر تازه‌ای نداشت که به ایران بیاورند. آنان وارد سرزمینی شدند که یادگار‌های پرعظمتی چون تخت جمشید و تیسفون را به جهان معماری عرضه کرده بود».

اوژینوگالدی ایتالیایی که مدتی در مسجد جامع اصفهان به کار کاوش و تحقیق پرداخته است می‌گوید: «معماران دوران سلجوقی برای برپاکردن ساختمانهای خود از اصول دوران ساسانی اقتباس کرده‌اند». و اضافه می‌کند: «پیش از دوران سلجوقی در زمان حکومت پادشاهان دیلمی سبک معماری بخصوصی در ایران به وجود آمده بود که راه را برای معماران دوره سلجوقی هموار می‌کرد».


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی

بررسی معماری بناهای شهر قزوین در دوران صفوی

دوره جدید مرمت در عمارت چهل ستون قزوین از سال 1334 آغاز شد؛یعنی از زمانی که این عمارت را،به گمان حفظ ارزش های آن ،برای کاربری موزه هنرهای زیبا در نظر گرفتندگذشته از تعمیرات سال 1347 ،این بنا از سال حدود52 تا73(بیش از 20 سال)هر ساله دارای برنامه مرمتی بوده است به دلیل اهمیت معماری این بنا و نقاشی های نفیس ودوره صفوی و دوره های بعد،کار مرمت به تدریج
دسته بندی معماری
فرمت فایل doc
حجم فایل 18 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
بررسی معماری بناهای شهر قزوین در دوران صفوی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

تحلیل مسائل پیرامون مرمت

دوره جدید مرمت در عمارت چهل ستون قزوین از سال 1334 آغاز شد؛یعنی از زمانی که این عمارت را،به گمان حفظ ارزش های آن ،برای کاربری موزه هنرهای زیبا در نظر گرفتند.گذشته از تعمیرات سال 1347 ،این بنا از سال حدود52 تا73(بیش از 20 سال)هر ساله دارای برنامه مرمتی بوده است. به دلیل اهمیت معماری این بنا و نقاشی های نفیس ودوره صفوی و دوره های بعد،کار مرمت به تدریج و با حساسیت ویژه ای به انجام رسید. استمرار هوشمندانه کار پژوهش و مرمت را باید از نکات مثبت و قابل تقدیر در این بنا ی تاریخی ،در طول این سالها دانست.

با توجه به گزارشهای موجود می توان چنین استنباط نمود که مرمت بنا، از دهه 50 به بعد ، از یک برنامه منطقی و پیش بینی شده ای (البته با توجه به اعتبارات در نظر گرفته شده) تبعیت کرده است. بطوریکه از استحکام بخشی بنا، که خطر سازترین و حیاتی ترین بخش محسوب می شد ، شروع شد و با رسیدن به جزئیات کالبدی بنا ، کار طراحی و ساماندهی محوطه در این دوره به پایان رسید . والبته در ضمن تمامی این سالها، آشکار سازی و تثبیت نقاشی ها با صبر و حوصله در حال انجام بود. مرمت کاخ روندی از داخل به بیرون داشته است . ابتدا حفظ ماهیت وجودی کالبد اثر مهم تلقی شده و با اطمینان از زنده ماندن بنا ، به بخش ها و مسایل بیرونی پرداخته شد .

گر چه از ابتدا عمارت را برای کاربری موزه در نظر گرفتند، ولی آنچنانکه روند انجام مرمت در این بنا را پی میگیریم ، تعمیر ساختمان به سمت سازگار شدن با این کاربری نیست. سیاست مرمت به سمت حفاظت پیش رفته و ارزش گراست و بصورت ریشه ای هدفی آرمانی را دنبال می کند . اما پیش از این بنا اسم موزه را برخود دارد و در حین مرمت یا پیش از آن همچنان با کاربری موزه ادامه حیات می دهد . این دو گانگی برخورد سیاست گذاران و تاثیر گذاران ذی نفوذ یا ذی نفع در این بنا و متخصصین مرمت ، چندان به نفع بنای تاریخی تمام نشده است . چرا که هنوز سر درگمی در برخورد با این بنا به چشم می خورد . مثلا امسال سالن طبقه بالایی را از اشیاء تخلیه کرده و طبقه همکف را به این کار اختصاص داده اند .

با نظر به بنا و تقشه آن در می یابیم که عمارت مذبور که کوشکی بوده در میان باغ، از طرحی آزاد و برون گرا برخوردار است که از هر طرف به اطراف راه دارد.در واقع تالار میانی هم کف نوعی فضای نیمه بسته و نیمه باز طرح اندازی شده که آب آزدانه به داخل جریان داشته است. در نظر گرفتن کاربری موزه (محل حضور اشیا)که ماهیتا محلی است با پیش بینی ایمنی فراوان، با ویژگی این بنا منافات دارد. به قول آقای مهندس مجابی، در گزارش سال 1360، بنا خود موزه‌ای از نقاشی و در واقع هنر دوره صفوی و پس از آن است و خود بنا به خاطر قرارگیری آن در رده بناهای اولیه صفوی از اهمیت و اعتبار خاصی برخوردار است. حال آوردن اشیاء موزه ای و نمایش دادن آنها در این فضا ارزش هر دو را کم می کند.

در اثر زلزله سال 1369 منطقه شمال کشور، بدون اینکه تغییری در سازه و اساس عمارت چهل ستون وارد آید،با شکستن ویترین ها،بسیاری از اشیا موزه ای نیز از بین رفت که نشان دهنده انتخاب نادرست است.


ویژگی ها، تحولات و گسترش شهر قزوین در دوران صفوی

شهر قزوین با توجه به موقعیت جغرافیایی و طبیعی و بعدها اهمیت اقتصادی،همواره در مسیر درگیریها و جنگ ها ی تاریخی بوده است و رفته رفته پایه و اساس شهری که اهمیت اقتصادی و نظامی توامان را داشته،در پیش از اسلام ریخته شد،که البته در طول تاریخ دستخوش تغییرات فراوان گشته و دگرگونی های بسیاری را شاهد بود.

پیش از صفوی

قزوین در سال 25 ه.ق به تصرف مسلمین در آمد و به عنوان سنگر و پایگاه مرزی مهمی بر سر چند راهی ،مورد استفاده بود به طوری که از آن به باب الجنه(درب بهشت)و بلده المومنین در کتب و احادیث یاد می کردند. شهر برای نخستین بار در زمان الهادی خلیفه عباسی به سال 170 ه.ق در کنار شهر شاپوری گسترش یافت که بعدها این دو به هم متصل شدند.

شهر در زمان حکومت سلجوقی (سده پنجم وششم)به علت پیشرفت اسماعیلیه و استقرار ایشان در دژ الموت واقع در منطقه کوهستانی شمال قزوین ،مورد توجه بسیار قرار گرفت ونقش دفاعی آن اهمیت بیشتری یافت. به طوری که برای دومین بار ، توسعه تاریخی این شهر به طور گسترده ای در گستره و زیر ساخت های آن به انجام رسید،مقصوره جامع کبیر و کتیبه زیبا و پر محتوای آن ،خود گویای این تحول است. در زمان حمله مغول به سر تاسر ایران شهر قزوین دچار آتش سوزی و تخریب گردید؛ اما بعدها اهمیت خود را باز یافت و در دوره آق قویونلها و قرقویونلوها(سده دهم)بارها بین حکام مختلف دست به دست شد. تا اینکه با حضور دولت صفوی و به تبع آن یکپارچه شدن مملکت تحت سیطره حکومت مرکزی در آمد.

زمان صفوی

اما اوج شکوفایی و گسترش شهر قزوین را باید زمانی دانست که به عنوان دومین پایتخت سلسه صفوی برای مدت 51 سال (955 تا 1006 ه . ق ) در آمد و پس از آن نیز در زمان حکومت این سلسله مورد توجه بود قزوین در زمان سلطنت شاه طهماسب ، بنا به دلایل سیاسی و نظامی و حل مشکل نزدیک بودن پایتخت اول ( تبریز ) به مرز عثمانی ، برای پایتختی برگزیده شد . و ساز و کارهای ادارة حکومت مملکتی در آن به اجرا درآمد . « اهمیت جغرافیایی قزوین و واقع شدن آن در محل تقاطع راه های خراسان و آذربایجان و ایران مرکزی و شمالی و ارتباط با جلگه های حاصلخیز ابهر و ساوج بلاغ و شهریار و ری ، امکان مهمی را برای انتخاب این شهر به عنوان پایتخت برای شاه طهماسب فراهم آورد». ( اشراقی ص 323)

توسعه شهر صفوی

گسترش شهر برای پایتختی ، به سمت خارج از شهر در جهت شمال صورت گرفت که امکان گسترش در آنجا بیشتر فراهم بود. نه در بستر شهر قدیم . «محور اصلی توسعه کالبدی شهر در عصر صفوی ناحیه مسجد جامع واقع در شارستان ساسانی به سمت شمال شهر و باغات موسوم به جعفر آباد واقع در محله سعادت آباد و زنگی آباد است ، باغ - شهر سلطنتی به شکل مربع مستطیل تقریبا در امتداد شمال و جنوب کشیده بود و از طریق ضلع جنوبی با شهر سلجوقی ( شهر قدیم ) و از جانب غربی با بازار ارتباط داشت ، جبهه شرقی آن به امتداد یکی از شعبه های فرعی مسیل رودخانه اترک محدود می شد .کوشک ها و کاخ های سلطنتی و بناهای اشراف و فئودال ها در این محدوده بر پا شده بود و مجموعا شهر سلطنتی را تشکیل می داد که از طریق میدان دولتی یا میدان شاه به شهر مردمی در اطراف مسجد جامع متصل می شد . و از جهت غرب از طریق دروازه ها و راهروهای زیرزمینی و گذرها به مجموعه بازار ملحق می گردید . بدین ترتیب ساختار شهر ،‌بر اساس مثلث شهر سلطنتی ـ شهر مردمی و بازار ، برپا شد .

در قطب شمالی توسعه با میدان مستطیل شکلی که طول آن حدود 3 برابر عرض آن است،طراحی گردید،نقش اصلی این میدان از نظر طراحی شهری ، سازمان دادن عناصر توسعه جدید شهری است که در اطراف یک فضای مرکزی قرار می گرفتند . هم چنین وظیفه پیو ند شهر قدیم و جدید را بر عهده داشت و لذا از نظر اجتماعی مرکز فعا لیتهای مدنی و پا سخ گوی نیازهای سیاسی و حکو متی است».(مجابی482) این میدان که بدان میدان اسب یا میدان شاه می گفتند ،خود بر گرفته از میدانی بود که در زمان اوزن حسن در تبریز ساخته شده بود و بعدها نیز سرمشقی برای طراحی جدید توسعه شهری در دوران صفوی شد که مهم ترین آن ، میدان نقش جهان اصفهان است ،به هرحال این نوع میدانها در این زمان و مکان تجلی بنا های حکومتی و وابسته به حکومت شدند. از جانب غرب،شهر سلطنتی را دروازه های ورودی، میادین و سپس راسته بازارها به بدنه قدیمی شهر متصل می کرد . ناحیه شمال و شمال شرقی در اختیار مراکزسیاسی و حکومتی بود که کوشک ها و باغ های خود را در این نا حیه احداث کرده بو دند . میدان جنوبی از سر درب عالی قا پو تا مسجد جامع ،محور اصلی تو سعه شهر صفوی را تشکیل می داد . این محور در مقا بل مسجد جامع چرخشی به جا نب جنوب غربی ،از مقابل مسجد به امامزاده حسین منتهی می شد که نقطه مقابل شهر سلطتی و به عنوان قطب فرهنگی و مذهبی شهر عمل می کرد .به قرینه شکل گیری کا لبدی ،از نظر مضمون اجتماعی و سیاسی نیز این دو فضای شهری در مقابل هم قرارمی گرفتند.انتهای محور، دروازهء امامزاده حسین بود و به اصفهان متصل می شد». (مجابی ص483)

به دلیل قرار گیری ارگ سلطنتی در جبهه شرقی بازار و ضرورت عبور راههای کاروان که از غرب و جنوب غربی وارد شهر می شدند و برای رسیدن به کا خ های سلطنتی و انجام تشریفات ورود ، ازبازار عبور می کردند،راسته های شرقی و غربی بازار که از میدان های بزرگ و متوالی می گذشت ،شکل می گرفتند .در حالی که راسته های شمال-جنوبی وظیفه اتصال شهر قدیم به شهر جدید را بر عهده داشتند .

راه های ورودی به سمت مرکز سلطنتی شهر از سوی غرب به علت رفت و آمد هیات های سیاسی ممالک خارجی اهمیت بیشتری داشت و دروازه شمالی بیشتر واجد اقتصادی بود و دروازه جنوبی که به راه اصفهان میرفت از هر جهت مورد نظر بود.

سه فضای کلان شهری عبارت بودند از:

1ـمیدان شاهی مقابل سردر عالی قاپو

2ـمجموعه بازار

3ـ مجموع بقاع و گورستان های امامزاده حسین و شهر قدیمی که به این فضاها دارای نقش های متفاوت سیاسی ـ مذهبی ـ گردشگری ـ فرهنگی و اجتماعی ـ سمبو لیک و نشا نه ای مهم بودند. (مجابی ص 484 ) و اما فضای مجموعه مسجد جامع ،به ویژه امامزاده حسین با مزارات متعددش ،روح مقدس شهر را درخود داشت که حتی ،دشمنان و مها جمین و فا تحین ناچاربه احترام و اکرام آن بودند تا بتوا نند به مردم شهر تقرب جویند و پایه های حکومت خود را مستقر کنند.(مجابی ص485)

حدود شهر صفوی

قزوین در زمان صفوی دروازه های متعددی داشت که عبارتند از:دروازه پنبه ریسه ،دروازه مغلاوک ،دروازه شهزاده حسین ، دروازه ابهر ، دروازه پنجه علی ، دروازه کند باز .بیرون از این محدوده ،در طرفین شرق و غرب شهر، دو رودخانه دیزج و انزج جریان داشت که بخشی از آبهای شرقی که از کوه بارجین در شمال می آمد ،آب مصرفی آسیاب های شمالی را تأمین می کردو در بخش غربی نهری از کنار بازار جریان داشت که در مسیر قدیمی آن ، خیابان سعدی کنونی احداث شده است .

حد جنوبی شهر ، میمون قلعه و قبرستان عتیق قرار گرفته که قبلا با رویی نیز داشته است دروازه کوشک حد نهایی شمال شهر بوده است . بدین ترتیب محدوده قزوین در دروه صفوی که با فت اصلی شهر را در بر می گرفت، از سمت جنوب از میمون قلعه به قبرستان عتیق کشیده شده ، مسیر بازار را به سوی شمال طی می کر د و از آنجا در مسیر خندق شما لی تا حکم آباد ادامه می‌یافت و سپس از مسیر رود خانه شرقی می گذشت و در امتداد این مسیر دروازه های پنبه ریسه و دروازه ری قرار داشت . بافت دوران اسلامی ،خصوصا دوران سلجوقی و مغول ، نظیر مسجد جامع عتیق ومدرسه حیدریه و مقبره حمدالله مستوفی در بخش جنوبی و شرقـــی ایــن محدوده قرار دارد.

تا زمان شاه طهماسب اول،رودخانه بازار،خندق غربی شهر بوده و نزدیک این محل دروازه ای موسوم به پنجه علی قرار داشت. (اشراقی ص323)

باغ شهر سلطنتی سعاد آباد قزوین

همانطور که پیش از این گفته شد،توسعه قزوین برای پایتختی،جدای از شهر قدیم و در بخش شمالی آن در باغ های جعفر آباد و زنگی آباد در محله سعادت آباد،به طور وسیعی به انجام رسید. و باقی ساختارها به هم متصل شدند. ساخت و سازهای حکومتی در قالب باغ شهر سلطنتی به همراه دولتخانه و کاخ ها و کوشک ها وباغ های مفرح بنا گردید.

شهنشه شهری اندر جنب قزوین فکنده طرح با صد زیب و تزئین

(عبدی بیگ،دوحه الازهارص26)

گرچه از این باغ آثار چندانی به جز سر در عالی قاپو و یکی از عمارت های کلاه فرنگی- که در دوره قاجار مرمت اساسی شد- باقی نمانده ولی در متون و سفرنامه ها ،اشارات روشنی درباره آنها رفته است


وب هاستینگ    انجمن لینوکس ایران     انجمن هاست ایران     انجمن سرورهای مجازی